ماه مياد تو خواب
منو میبره
کوچه به کوچه
باغِ انگوری
باغِ آلوچه
دره به دره
صحرا به صحرا
اون جا که شبا
پشتِ بيشهها
يِه پری مياد
ترسون و لرزون
پاشو ميذاره
تو آبِ چشمه
شونهمیکنه
مویِ پريشون...
يِه شبِ مهتاب
ماه مياد تو خواب
منو میبره
تهِ اون دره
اونجا که شبا
يکه و تنها
تکدرختِ بيد
شاد و پُراميد
میکنه بهناز
دسّشو دراز
که يه ستاره
بچکه مثِ
يه چيکه بارون
به جایِ ميوهش
نوکِ يه شاخهش
بشه آويزون...
يه شبِ مهتاب
ماه مياد تو خواب
منو میبره
از تویِ زندون
مثِ شبپره
با خودش بيرون،
میبره اونجا
که شبِ سيا...
آخرش يه شب
ماه مياد بيرون،
از سرِ اون کوه
بالایِ دره
رویِ اين ميدون
رد میشه خندون
يه شب ماه مياد
يه شب ماه مياد( ولی اين یه شب داره طولانی ميشها ...مگه نه؟)