شنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۲

رساله رفیق و وزیر

در این رساله ملکم اززبان یک رفیق در گفتگوی با یک وزیرخیالی بشدت به حکومت خودکامه ایران میتازد و....

رفیق: اول از شما میپرسم به چه استحقاق میخواهید وزارت بکنید؟ چه هنری دارید که سایرین نداشته باشند؟ د ر
چه علم کتاب نوشته اید؟ کدام صنعت را اختراع کرده اید ؟ هنوز شما نه یک عهد نامه خوانده اید نه یک نقشه جنگ دیده اید ، نه لفظ بانک شنیده اید ، نه اسامی دول را میدانید و با این وصف ادعای وزارت میکنید ، شما هنوز بر حسب علم با یک طفل دهاتی هیچ فرقی ندارید ، پارلمانت را چطور میخورند؟ مالیات غیر مستقیم کار کدام نقاش است ؟
در سایر دول هیچ وزیری نیست که در علوم مملکت داری چند جلد کتاب مشهور ننوشته باشد و شما هنوزبه پول کاغذی اعتفاد ندارید ، شما هنوز کفایت وزرا را در تعداد فراش میدانید و با وصف این میخواهید اختیار بیست کرور خلق را بدست شما بدهند. که سالی یک کرور تومان را صرف شخص خود بکنید و هر ساعت بر اهالی ایران منت بگذارید که اگر من نباشم شما هم نخواهید بود! آخر چه کرده اید ؟ چه میدانید؟ چه میتوانید؟
چه حق دارید که پادشاه شما را مبعود ملت قرار بدهد؟ فرضا پادشاه هم چنین کاری بکند شما چرا باید قبول بکندیپ؟ فرضا مردم هم آمدند به شما سر فرود آوردند شما چرا نباید خجالت بکشید؟....


دلم میخاد به این مردیکه خاتم الچاخان بگم اون یکی وزیرات هیچ این یارو سیکلم ردی رو از کجا آوردی کردی وزیر بازرگانی !


aidinblog@hotmail.com

L ink

صفحه لینکهای صورتک خیالی


 


A rchive

ژانویهٔ 2003
آوریل 2003
مهٔ 2003
ژوئن 2003
ژوئیهٔ 2003
اوت 2003
سپتامبر 2003
اکتبر 2003
دسامبر 2003
ژانویهٔ 2004
مارس 2004
ژوئن 2004
سپتامبر 2004
اکتبر 2004
نوامبر 2004
دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007