یکشنبه، مهر ۰۵، ۱۳۸۳

آیدینی...!

چند ماه پیش ، که آن اتفاق برای تو ِنازنینم پیش آمد ، به فکرم رسید که خاطرات خود را برایت بنویسم تا از تجربیات گهر بار من استفاده بکنی و بدانی که این جور مسائل پشیزی ارزش ندارد که بخاطرش حتی ذره ای ناراحت شوی!

متاسفانه ، باز گویی این سر کلان و این راز نهان تا به امروز طول کشیده که از این بابت متاسفم ...

رفیق عزیزم ، حتما برای تو هم این سوال پیش آمده که چرا با وجودی که بیش از 22 بهار ازعمر من گذشته هنوز همسری اختیار نکرده ام و با این وجود که تنها هستم چگونه است در این تنی که پیر میشود دلی به من داده اند که پیر نمیشود!

پس بگذار سیگاری آتش بزنم تا سیگار کشان این راز نهان را برایت آشکار سازم ….

عزیزم من با تمام وجود شیفته کانون گرم خانوادگی بودم ! آن روزها من آیدین بودم ، و در به در به دنبال دختر آرزوهایم میگشتم ! و هر بار که میافتمش ، قلب بزرگم را بی هیچ چشم داشتی به او مسپردم ولی افسوس که هر بار جز قلب لگد شده چیزی برایم باقی نمیماند ( که به زودی این وقایع را برایت خواهم نوشت ) ... آری این وقایع تلخ و عبرت انگیز بود تا مرا به آیدینی تبدیل کرد ، آری آنها ، آن مارهای خوش خط وخال آیدین را ، آن آیدین صاف و صادق عاشق پیشه را کشتند ، و در دامان خود و به دست خود آیدینی را به وجود آوردند و آیدینی همان دون ژوان قرن حاضراست! موجودی از جنس خودشان و دست پرورده خودشان !
ببین رفیق ، در این دنیا طرف شدن با اناث جماعت مشت بر نیشتر کوبیدن است که چه خوشمان بیاید ، چه خوشمان نیاید ، زن محوریست که تمام مردان به گرد آن میچرخند( و من بالجد امیدوارم این نقیصه در ورژنِ بعدی عالم هستی رفع شود!) و باز هر چه در زن مطالعاتی کرده باشی باز هم زنی جدید و شایسته مطالعات جدیتر خواهی یافت! و مخلص کلام اینکه زن مثل آهن رباست ، باید از آهن هم سخت تر بود تا بتوان در برابرش ایستاد ! و برای این سختر بودن سه راه بیشتر نداری :

1- خود کشی بکنی که به قول رفیق
قابیل :

مردن خیلی سخته !
وقتی پرنده ها توی آسمون آواز میخونن !
دخترهای خوشگل همه جا هستند !
و شرابهای زیادی برای خوردن هست !

2-- دومین راهش اینه که هر روز شیرماده سگ و سم مادیان پیر و انقوزه و کافور و چلقوز بوقلمون و خاکستر پوست تخم مرغ خروس دیده رو با یه لیوان آب بادمجون قاطی کنی و بخوری ...که...!

3- اما سومین و بهترین و راه این است که یک "ی" به آخر اسمت اضافه کنی! و برای خودت یک آیدینی شوی! در این "ی" نکته ها و حرفهاست ، و باید سالک باشی تا بفهمی چه میگویم ، اما ابدا غم و قصه را به خودت را مده که تا ما هستیم شما را غم نیست ، که من به عنوان کسی که سالهاست در راه احقاق حقوق بشر(پسر) فعالیت میکنم ، چون فانوسی هستم فروزنده در شب تاریک ، و نکته ها میدانم که در قوطی هیچ جهودی پیدا نمیشود! و بعداز گفتن سرنوشت محنت بارم راه و روش آیدینی شدن را به همگان آموزش خواهم داد تا دنیا جایی باشد بهتر از بهشت... انشالله تعالی...

پی نوشت: روغن ِ فن ِ سی پی یو تم سینا جونمی!


0 comments | Permalink

نظرات: 0



aidinblog@hotmail.com

L ink

صفحه لینکهای صورتک خیالی


 


A rchive

ژانویهٔ 2003
آوریل 2003
مهٔ 2003
ژوئن 2003
ژوئیهٔ 2003
اوت 2003
سپتامبر 2003
اکتبر 2003
دسامبر 2003
ژانویهٔ 2004
مارس 2004
ژوئن 2004
سپتامبر 2004
اکتبر 2004
نوامبر 2004
دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007