پنجشنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۳

لولم ، ای لولی بربط زن

یه بسته پال مال
یه لیوان آبجو فرد اعلا
یه شات ویسکی
یه بشقاب سیب زمینی سرخ کرده بیست

یه دوش توپ گرفتم ، اینا رو آماده کردم ، شاعر که میگه کار امروز را به فردا مسپار ، این این به دون ژوان جماعت نمیخوره ...
دون ژوان جماعت خیلی هنر بکنن ، کار امسال را به سال دیگه نسپارند!

خلاصه عمرا اگه این از برادر معنوی و پدر معنوی ما بخاری بلند شه ،
من هیچی نشده چشام قرمزه و هیچ جا رونمیبینم! (چیزهای خوشگل استثنا البته !!)
آها کجا بودیم ، آره داشتم میگفتم ! آره و اینا خلاصه امشب میخام تکونی به خودم بدم و پست کامیونیتی مسطابمون رو بنویسم ، آره دیگه قربونش ، کامینتی دون ژوانها! تو نمیری همچی بدجور رو دوشم سنگینی میکنه این کار ، آره کجا بودیم ، هان گفتم که باس امشب این پست بنویسم
آلن آلن خیلی میزونم انگار!
ای پدر معنوی، ای پدر معنوی تو روح کدخدایی ، دارم دیم دوم ..
اممم دیگه ...
ا ل ل ل ن ی ی یی
زنده موندم میام ، به خداااا!

0 comments | Permalink

نظرات: 0



aidinblog@hotmail.com

L ink

صفحه لینکهای صورتک خیالی


 


A rchive

ژانویهٔ 2003
آوریل 2003
مهٔ 2003
ژوئن 2003
ژوئیهٔ 2003
اوت 2003
سپتامبر 2003
اکتبر 2003
دسامبر 2003
ژانویهٔ 2004
مارس 2004
ژوئن 2004
سپتامبر 2004
اکتبر 2004
نوامبر 2004
دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007