پنجشنبه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۸۴

لیلا...

من ازسیاست بدورم ، ماه هاست که بدورم ، همه چیز این لجن زار حال منو بهم میزنه ، تنها خرید من ازرکن چهارم دمکراسی! برمیگرده به هفته نامه عصرارتباط و بس.
وبلاگ بهنود شاید بر حسب عادتی که بهش دارم تنها چیزی که از گذشته سیاست زده ام برام باقی مونده ...
هی بگذریم ، از دوشنبه که
این مصاحبه رو خوندم ، همش به خودم میگم کاش نخونده بودمش، کاش نخونده بودمش ....
دیدین بعضی وقتها خاطره ای تلخ به ذهن آدم خطور میکنه و بی اختیار تنش میلرزه؟!
اوووووغ

کافی یه بار پای کسی به دادگستری؟! بیفته و طعم قانون مجازات اسلامی رو بچشه تا ...

حتما میدونین دیگه در سیستم قضایی ایران اصلا چیزی به اسم اثبات جرم وجود نداره ، همه چیز فقط بر اساس اعترافه و بس ، یعنی حتی اگه با صد کیلو هروئین هم دستگیر بشین تا وقتی ننویسین و امضا ء نکنین هیچ جرمی متوجه شما نیست...آه چقدر ور میزنم ، با هیچکدوم از اینها کار ندارم ، فقط حالم بهم خورده ، هنوز هم میگم کاش نخونده بودمش ...اوووغ...

- ليلا گفته است كه من وقتي به خانه برمي‌گشتم، دو تا از برادرانم به من تجاوز مي‌كردند. اين يعني اقرار به ضرر خودش. چه‌بسا كه دو نفر دستگير مي‌شوند و خانم مي‌گويد كه با آقاي x رابطة نامشروع در حد زناي محصنه داشته است، اما آقاي x اين حد از عمل را قبول ندارد و به آن اقرار نمي‌كند. دلايل و مستندات قانوني و قانع‌كننده هم براي اثبات اين جرم وجود ندارد ]در اين صورت انكار مرد و اقرار زن پذيرفته مي‌شود[. چه‌بسا مرد تبرئه شود ولي زن چون به ضرر خودش اقرار كرده اعدام شود. مجازاتِ بودن ايشان ،ليلا مافي، در اين باند فساد، قطعاً در حد اعدام نيست. بودن در اين شبكه در حد رابطة نامشروع بوده و در نهايت، اگر اقرار هم مي‌كرد، 100 ضربه شلاق مي‌خورد.
+پس ليلا به‌دليل تجاوز يا زنا با برادرانش محكوم به مرگ مي‌شود. برادرانش چه مي‌شوند؟
برادرها به حد زناي با محارم اقرار نكرده‌اند. جزئي‌تر از آن را پذيرفته‌اند. آنها گفته‌اند كه ما در حد ارضا با ليلا رابطه داشته‌ايم.
+آنها به چه مجازاتي محكوم شدند؟- مدتي در زندان بودند و در حدي كه اقرار كرده بودند، محكوم و مجازات شدند
.
+ جناب قاضی ، قانون تصریح نکرده که این دو اقرار باید با هم تناسبی داشته باشند؟ فعل که یکی بوده با دو فاعل چطور مجازات بر اساس دو فعل تعیین شده است؟!
- نه، اصلا ً. همه‌چيز به اقرار بستگي دارد. همان‌طور كه گفتم، يكي اقرار به ضرر خودش مي‌كند و ديگري نه، و براساس اين اقرارها هم مجازات مي‌شوند!!
... وقتي مي‌خواهم ليلا را ترك كنم، از او مي‌پرسم: آرزويت چيست؟
- نمي‌دانم، قاضي مرا ببخشد و آزاد شوم و... مي‌خندد (خنده‌اي تلخ) ديگر نمي‌دانم. اگر بار ديگر اجازه دادند به ملاقاتت بيايم، چه‌چيز برايت بياورم؟با همان لبخند تلخ مي‌گويد: يك بسته پفك و چند شكلات كاكائويي.

0 comments | Permalink

نظرات: 0



aidinblog@hotmail.com

L ink

صفحه لینکهای صورتک خیالی


 


A rchive

ژانویهٔ 2003
آوریل 2003
مهٔ 2003
ژوئن 2003
ژوئیهٔ 2003
اوت 2003
سپتامبر 2003
اکتبر 2003
دسامبر 2003
ژانویهٔ 2004
مارس 2004
ژوئن 2004
سپتامبر 2004
اکتبر 2004
نوامبر 2004
دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007