کتا ب
كتابم را محكم زير بغل مي گيرم و سنگيني دلپذيرش را مثل بار سرنوشتي شيرين به دوش مي كشم. يك روز ،فقط يك روز مثل امروز، سرشار و سبكبار،پراز تب وتاب و تپش،پراز خواب وخيال ،به يك عمر ، به صدسال زندگي آسه بروآسه بيا مي ارزد
.شايد اين وقت سرمستي ، اين فرصت متعالي ، لحظه يي گذرا باشد ، كه حتما هست. مهم نيست. خاطره اش را نگه مي دارم و با ياد اين امروز ، اين ساعت شاداب غني ، ته مانده ي روزهاي آينده را رنگين مي كنم.
نظرات: 0