خاله ء معنوی
مدیریت طرح و برنامه ریزی
برادر معنوی تیسمار ِسرلشکر دون ژوان سید صورتک خیالی
سلام علیکم
با توجه به فرمایشات پدر معنوی در سفر معنوی اخیر در بلاد گلستان که <فرزندانم از این گلهای گلستان ،گلی بچینید>و نیزدر رساله عملیه ایشان در خصوص گسترش انجمن اخوت دون ژوانی ، و با توجه به شرایط موجود و اینکه نگاه بانو تا کنون عضو افتخاری انجمن با نام خاله معنوی افتخاری بودند دوره کار آموزی را با موفقیت گذرانده ومستعد تشخیص داده شده اند و همچنین در راه اعتلای طریقت دون ژوانی جان فشانی کرده اند و نیز جهت عضویت رسمی که به صورت کامنت در آرشیو اینجانب موجود است اقدام کرده اند . لطفا در خصوص عضویت ایشان با عنوان خاله معنوی رسمی در انجمن دون اخوت دون ژوانی و نیز مسئولیت خانه بهداشت انجمن ، پس از تحقیقات کافی نظرخود را جهت این مدیریت منعکس فرمائید تا بعد از رسیدن به شرف عرض پدر معنوی بزرگ دون ژوان داران و تصویب معظم له به اطلاع کافه مردم برسد.
لازم به ذکر است شایعاتی در خصوص فیمینست بودن ایشان در جامعه رواج دارد لطفا رکن دوم(ضد اطلاعات و جاسوسی ) انجمن تحقیقات جامعی انجام دهد.
مدیریت اجرائی و منابع انسانی انجمن
تیسمار سپهبد ِدون ژوان حاج پسر رعد
فوق سری
بسمعه ای پدر معنوی
علیکم السلام
مدیریت اجرائی و منابع انسانی
برادر معنوی تیسمار سپهبد ِدون ژوان حاج پسر رعد
متعاقب درخواست شما وضعیت خاله معنوی افتخاری بالفور برای رکن دوم سازمان برای تحقیق و تفحص ارجاع داده شد که سربازان گمنام پدرمعنوی (ره) به مدد و یاری حضرت غائب به سند بسیار مهم زیر دست یافتند :
متعاقب این کشف بزرگ توسط جان برکفان گمنام ِ پدر معنوی این سند برای کسب نظر نهایی به سازمان پیسیکولوژی ِ مستقر در واحد طرح و برنامه ریزی انجمن اعلام شد که نظر کارشناسان این سازمان بدین شرح است:
بسمه ای پدر معنوی
مدیریت محترم طرح و برنامه ریزی و نظارت سازمان ، نظر به دستور شما احترما به استحظار میرساند که با توجه به سند ارائه شده و دیگر اسناد بدست آمده ، از نظر علم پیسیکولوژی فرد نامبرده ذاتا دون ژوانه میباشند که برای رسیدن به مقاصد عالیه خود صورتک فیمینیستی را اختیار کرده اند .
برادر معنوی عزیز ، بعد از این کشف بزرگ جهت اخذ حکم حکومتی نهایی عمو خاجه نامه بری به حرمسرای پدر معنوی اعزام گشت که خاجه ء نامبرده بالفور برگشته و چنین به عرض میرساند که با اعلام نام نگاه حالتی بس عجیب بر پدر معنوی برفته و زبانش میگفته خانه زادم ، چشمانش میگفته کمترین شما هستم که حسب الشرایط با توجه به نظر رکن دوم ، و سازمان پیسیکولوژی دون ژوانها با عضویت نامبرده با نام سازمانی ( خاله ء معنوی ) موافقت میگردد ، لطفا حمایل و سردوشی معنوی که از لوازم این کار است به نامبرده اعطاء گردد.
مدیریت طرح و برنامه ریزی انجمن
بیش از هر کس در خشکی مانده
از هرکسی آگه تر
بیش از هر کسی در بامدادان باغ را آب داده
بیش از هر کسی ، بر کنار دریا به انتظار آفتاب نشسته
شگرفترین کنجکاوها
بیش از هر کس خواسته
بیش از هر کس نیافته
خاله ء معنوی من است که در این لحظه اینجا را می خواند و لبخند میزند!
امروز روز بیست و ششم مهر مولود اعلیاحضرت نگاه بانو است که در این روز وارد هجده سالگی می شوند و از خداوند تبارک و تعالی اقلا صد و هشتاد سال دیگر سلامت و سعادت و آسایش و راحت برای وجود مبارک همایون تمنا میکنم.
تصدق خاک پای همایونت شوم ولله ِ بالصداقت ، بالله باالمانت این حقیر از تقدیم این ناقابل ارمغان هیچ مقصود ندارد جز عرض بیچارگی خود که ....امممم نه ، اینجوری دیگه نه...
امممم میدونی خاله جون معنوی، الان که داشتم به مغزم فشار می آورد اینا رو بنویسم همینطوری به این فکر رفتم که از کی بات آشنا شدم ، میدونی آخه برای دون ژوان جماعت این مهمه که بدونن دقیقا از کی خوشبخت شدن و اگه منصف باشیم از این نظر نمیشه ملامتشون کرد ، اممم اگه اشتباه نکنم برا پست از همین فردا شروع میکنم یه کامنت گذاشته بودی در مورد اینکه آدمها دو دسته ان با برنامه و بی برنامه ، با همین کامنتت بود که دلم خاست بلاگت رو با دقت بخونم و همین که همه چیزهایی رو که قبلا سرسری خونده بودم کامل خوندم برام این سوال پیش آمد که کله کشک یعنی چی؟!
میدونی خاله جون میدونم اینایی رو که الان میگم نباید بگم چون فقط عقل از پاشنه در آمده خودم و برو بچز معنوی میتونن بفهمندش ولی خوب!
مدیونم میدونی که : دون ژوان جماعت زیاد با نور و روشنایی میونه ای ندارن ، طفلکیها حق هم دارن خوب ، عمری رو تو پارکینگها و موتور خونه های آپارتمانها ، صدون خونه ها ، کمدها ، آسانسورها و زیرپله ها گذروندن و اصولا ساعت کارشون با غروب آفتاب بعد از طی مراسم ِ (شب مهتاب و ابر پاره پاره / حریفان جمع شوید دور پیاله ) شروع میشه و تا صبح علی اطلوع ادامه داره و الحق و هم که جز دون ژوانها هیچ کس خبر ندارد که زندگانی حقیقی با فرارسیدن شب سیه فام و مشکن اندام شروع میشود و کسی که شب را نشناسد شمع و دیوانگی و سوختن را از کجا داند و به قول شاعر :
شب شکار صید معنی می توان کرد که روز/ این غزال از سایه خود هر زمان رم کند
ولی خوب میدونی تو یه جور دیگه بودی ، اممم چطوری بگم ، اممم از شدت نور چشمام به سیاهی زد و تونستم ببینمت ، یه جورایی مثل تاتر ، از این تاترهایی موزیکال که آدم تو تاریکی میشینه و به روشنایی گوش میده ، آره از همونا...
خلاصه به قول هادی صداقت یک حالت غمناک گوارائی بود که نمیشود گفت!
آره خلاصه درست از همون لحظه بود که احساس کردم میشه باهات از هر موضوعی حرف زد ،
تازشم اون موقع که رفته بودیم کوه برا اولین باراا خوب ، آره همون موقع من یواشکی وقتی هواست نبود داشتم نیم رخت رو دید میزدم ، اممم میدونی اینقده خالص و کامل بود که هر چی فک کردم بیشتر مطمئن تر شدم که نه دست آدمی و نه دست خدا هیچ کدوم نمیتونستن چیزی بهش اضافه و کم کنه ، البته تمام رخ رو دقت نکردم ولی نیم رخ کلا خدا بود!
اوه ، صدات رو هم که همیشه گفتم ، از پشت تلفن خیلی قشنگه ، جدا حقشه هر جا میری یه تلفن با خودت ببری ، میدونی آخه گوش دادن به صدات از پشت تفلن حال خوردن یه هندونه شیرین ، رسیده و معطره رو داره تو چله تابستون!
...
نگاه بانو ، پارسال نوشتیم که بی چشمداشت بودن لبخند قانون مهربانی است و نگاه سرچشمه تمام مهربانیها...
امسال دیگه چیزی بیشتر از این ندارم که بگم...خیلی دوست دارم...
بخاطر همه اون چیزهایی که اینجا نگفتم خیلی دوست دارم
تولدت مبارک.
....
پ . ن : !
+ تو دنیایی که میشه اکبر جوجه اصلی رو خورد خیلی بی انصافی اگه کله کشک اصلی رو فراموش کنیم
{ خاله جون ، گفتم که برا یه دون ژوان خیلی مهمه که بدونه دقیقا از کی خوشبخت شده ، قرار بود یه چیزهایی تو کله کشک اصلی بنویسم ، اما پسوردش یادم رفت!
الان فک میکنم شاید اینجوری بهتر باشه...
کله کشکی که دوسش داشتم ، همینطوری دست نخورده و دست نیافتی باقی بمونه برام ، مثه همه رویایهای کودکی ...}
نظرات: 0