آنا
یک نمایشنامه در سه صحنه
زمان : آینده
مکان : دفتر کارخانه کاندوم و کرست سازی خیال رعد
صحنه اول:
پسر رعد: داداش نمی دونی از دست این عیالم "آناچه" چه سختی هایی دارم می کشم .
صورتک خیالی: نگو اخوی نگو. هر روز زنت و" آناچه پریم" و" نگاهچه" و "استارچه "و... من چه می دونم هر چی فامیل وبلاگی هست میرن بیرون. آخه یکی نیست بگه وبلاگ نون می شه آب می شه.من موندم این نه نه آنا چرا به ما بد کرد و این ترشیدهاشو به ما انداخت.تازه اون دختر کمر باریکشم داد به یه نا آشنا ......
زنگ تلفن خبر ورود عیالات مربوطه را می دهد
پسر رعد: صورتک سریعا این منشی های را بفرست اون اتاق بغلی .گندش در می یاد ها.
صورتک خیالی:بیرون بیرون .... درست شد
آناچه :سلام پسر رعد!
پسر رعد: سلام عزیزم .گل زندگیم. ای ریشه های شیرین زندگی . ای محرک من به سوی آینده ای درخشان....
آناچه پریم:سلام مردک!
آیدین : سلام .تا حالا یه ارمنی دیدی که اینقدر زن ذلیل نباشه.!!!
آناچه :می دونی امروز تولد مامان آنا ست .من و اناچه پریم تصمیم گرفتیم جشن بگیریم.
صورتک خیالی( زیرلبی به پسر رعد): ددمز یانده. پول یوخده . چی کار کنیم؟(ترجمه ترکی:پدرمون در اومد. پول نداریم)
پسر رعد: اون با من
پسر رعد: وای چه خوب. می دونی ماهمه سال برای این کار می کنیم که واسه مامان آنا تولد بگیریم.اصلا زندگی ما دو تا فدای یه تار موی مامان. اما میدونی من و این باجناقم پول هامون سرمایه گذاری کردیم و ویلا به اسم مامان خریدیم تو جنوب فرانسه .به مناسبت تولدش واسه همین الان پولی دستمون نیست .اگه به ما پول بدین .ما برمی گردونیم /مهم آبروی داری جلوی مامان آناست نه؟
صورتک خیالی( یواشکی به پسر رعد):ویلا از کجا .آخه چرا....
پسر رعد: گفتم اون با من .بعد یه جور تف مالی می کنیم
آناچه و آناچه پریم(با هم و در حال در آغوش گرفتن شوهرانشان):وای خدای من . ....بووووسسسسس.... مامانمون حق داشت اینقدر هواتونو داشتن.باشه ما الان می ریم بانک پول ور می داریم و ....
صحنه دوم:
آناچه پریم: موبایل صورتک که جواب نمی ده یعنی کجان؟
آناچه : این پسر رعد هم در دسترس نیست وانگار نمی دونم باتری رو روشن در آورده
آناچه پریم: می گم دیر شد ما بریم خونه مامان تولدشو تبریک بگیم. سرراه هم یه هدیه می گیریم.
آناچه : بریم. اگه دستم نرسه به این حقه بازا . من نمی دونم مامان آنا به چی اینا دل خوش کرده....
صحنه سوم:
پسررعد: بازم بریزم.
صورتک خیالی :بیا اینو به سلامتی مامان انا بخوریم .که تولدش باعث این سور و سات شد
پسر رعد: به سلامتی مامان آنا که با پول تولدش این بزم عرق خوری مردانه دو نفره ردیف شد.
صورتک خیالی :به سلامتی آنا جونم.
نظرات: 0