Everyones invited
ســــــینا پست بودن یا نبودنت را خواندم و یاد روزی افتادم که قرار گذاشتیم تسلیتنامه مرگ تو را من بنویسم ! درست و دقیق نمیدانم به چه دلیل این تنها چیزی است که از خواندن این پستت در مغزم جای گرفته..هوممم نگاه و هانی و بقیه دخترهایی که میشناختی و یا انها تو رامیشناختند و تو فراموششان کرده بودی بعد از مرگت بالفور باقیمانده چیزهایی که داری را بین خودشان تقسیم میکنند وبسلامت…و نسل فسیل ومعدود چند دوست ِمردی که داری من و الن را کمک میکنند تا نعش سنگینت را تا دم قبرستان بکشیم ، بعد انها هم میروند پی کار و زندگیشان ، جسدت را میگذاریم کنار قبر که کم کنده شده و تو با این همه هیکل که بی شک یاداور قارچ سیناست! در آن جا نمیشوی ، آلن شیشه ای به سلامتی تو باز میکند تا بزنیم و روشن شده و بعد بکنیم خانه آخرتت را! من بعد از پک سوم میپرسم : یادت هست آن وقتها که اینترنت دایل آپ بود ، همان وقتها هم دنیا پر بود از آدمهایی که قبل از پدر معنوی به دنیا آمده اند با او زندگی کرده اند و قبل از او مرده اند ؟! و آلن فکر میکند ….فکر میکند…فکر میکند…( و حین این فکر کردنها دخل شیشه را می آورد ) میگوید ، دقیقا اینطور است ، یعنی اینطور هم میتوانست باشد ، شاید اینطور بوده و….حیران و ویران سرمیگذراد به بیابان…
من به این فکر میکنم که رفته ای به جایی که جهنم نیست …دلم برایت تنگ میشود …
سیگاری روشن میکنم و یادم میرود که خاکت کنم!
پ ن : برای اینکه گم نشویم ، قرار مان آن دنیا کنار بیلبورد Sumsung Everyones invited !
پ ن 2 : تموم شدن هفته بسیج مبارک!
نظرات: 0