چهل سالگی
هدیه : آیدینی عزیز من یه چند روزی میرم مسافرت ، تو که نمیایی هوم؟! اوه ، راستی ریسم امروز اینقده خوشگل شده بود ، دلم نمیاد ترکش کنم!
آیدین: هوم ، چند سالشه؟
هدیه : 38 سال! معرکه اس !!
...
...
به عنوان یک دون ژوان کهنه کار که در عین جوانی کوله باری از تجربه های گران سنگ را به دوش میکشم امروز بر این شدم تا نکته ای دیگر از تجربیات ناب خود را در اختیار ای پی پروران بگذارم :
جوانان عزیزم !
میبینم و درک میکنم و(مخصوصا این روزها به شدت حس میکنم!) و میدانم که آه و فغانتان بلند است از بی وفایی لعبتگانتان ، که آنی که عشق بزرگ و معنای زندگیتان نامش داده بودید ، به چشم برهم زدنی شما را گزارده و با پیرمردی رفته که رویم به دیوار برای اینکه در کفشش نشاشد ویگرا مصرف میکند! و شما انگشت به دهان مانده اید که این دخترها ، این مارهای خوش خط و خال ، چه چیز این پیرمردهای کج و لوچ را بر شما ترجیح میدهند!
قبل از جواب لازم است این نکته گرانسنگ را متذکر شوم که بدانید و آگاه باشید که بزرگترین عشقها هم سرانجام به مجموعه ای از خاطرات بی فروغ تبدیل میشوند و بس ، و این نکته ای است بزرگ که فقط دون ژوانان بر آن عالمند و به همین دلیل است که دون ژوان فقط تفریح میکند ، دیگران را سرگرم می سازد و با بالابردن درجه سازش طلبی خویش ، جهان را به فریبی بزرگ مبدل می سازد و این رسالت دون ژوان است.
اما برویم سرموضوع بحث خودمان :
فرزندانم این که دخترها شما را ول میکنند و سراغ پیرمردان میروند چند دلیل دارد و مهمترینش که عالم و آدم به آن واقفند و جوابی است پس گهربار این است که زن اند دیگر!
اما دلیل علمی
درست است که زنها مردهای پرتجربه را ترجیح میدهند . در مصاحبت با مردی که زندگی و راه هایش را می شناسد و به نحوی ، چه طور بگویم ، هوم!....حرارت و بی پروایی جوانی را پشت ِ سر گذاشته است چیز ِ اطمینان بخشی می بینند.
جوان ، باید کمی صبور باشی . یک روز تو هم چهل ساله میشوی و آن وقت بالاخره چیزهایی برای ارایه دادن به زنها خواهی داشت ، چیزهایی که آن ها بالاتر از همه میدانند ، مثل قدرت ، خرد ، تماس ِ آرام و مطمئن ، به زبان دیگر پختگی و کمال . وقتی آن روز برسد، یاد میگیری که چه طوردوستشان بداری و آنها هم دوستت خواهند داشت.
نباید ناامید بشوی جوان ، بیست و چند سالگی سن ِ دشواری ها است . ولی چندان طول نمیکشد ، فقط لحظات دردناکی است که باید از سرگذراند. وقتی یکی از زن های جوان به خاطر ِ مردِ مسنی ترک ات میکند ، همان جور که هست ببینش ، یعنی وعده ای برای آینده. یک روز تو هم مرد پخته و سرد و گرم چشیده ای خواهی شد.!
پ ن به خودمان! :
جمله بيقراريت از طلب قرار تست
عاشق بی قرار شو تا که قرار آيدت
پ ن به هدیه:
میدانم که انسان در خواستن غالبا اشتباه میکند ، اما در نخواستن اشتباهش همیشه است...
تو را من دارم و اکنون دیگر نه قادرم تو را پس بدهم و نه پس بگیرم!
دل گشت کباب من، خون است شراب من
آن مست خراب من کی آيد چون مستان
ای روح مرا دايه، خورشيدی و هم سايه
هم سودی و سرمايه وهم کاله و بازرگان
فرمای از آن باده تا جان بشود ساده
ای داد همه داده در خوبی و در احسان
من ترک سفر گيرم از بهر گهر گيرم
هر لحظه زسر گيرم اين عشق چو نوکاران
زودتر برگرد بانو....
نظرات: 0