من نه به خانه و خانواده ام تعلق دارم ، نه به کشور و میهنم و نه به هیچ کجایی دیگر -3
احسان نراقی میگوید : کشوری که ادبیاتش قوی باشد از آسیب در امان است ، البته من نمیدانم کجای فرهنگ و ادبیات ما قوی است ، لابد نیست که در امان نیستیم دیگر!
یک توضیح هم بدهم ، همه ء این چیزهایی که اینجا خواهم گفت مسائلی بشدت تئوریک و غیر قابل قطعیت هستند و نظردادن در این موارد آنهم از جانب ناصاحبنظری به سن من ابلهانه به نظر می رسد،البته من نظر نمیدهم فقط برداشتم را می گویم!
قبلترها که تاریخ می خواندم همیشه این سوال برایم مطرح بود که چه شد که کوروش هخامنشی در ایران ظهور کرد؟ به ذم من واقعا دوباره ظهور کرد ، انهم بطور رسمی در طی و بعد از جشنهای 2500 ساله ( ظریفی میگفت ما بچه هم که بودیم البت آقامون هم بچه که بود باز هم 2500 سال بود)، بعدترها به هر کسی که رسیدم موقع بحث این را پیش کشیدم ، هدف پهلوی از ظهور دوباره کوروش چه بود؟
نکته پردازانی نغز در جوابم گفتند که این اشتباه تاریخی شاه ، یا ساواک یا دایی جان وارش سیا بود ، ببینید ، در ایران جلوی هر کسی را که بگیرد بپرسید کوروش کیست جواب عریض و طویلی تحویلتان میدهد ، اما یک صدم این افراد هم نمی توانند از این 2500 سال غیر کوروش و خیلی هنر بکنند داریوش ، انوشیروان کسی را برایتان مثال بزنند!! تا بحال فکر کرده اید چرا؟ دستگاه امنیتی پهلوی نیاز مبرم داشت که اسرائیل را به رسمیت بشناسد ، اما مگر هیچ جوری می شود حالی این ملت کرد که میشود اسرائیل را هم به رسمیت شناخت؟ فکر کنم صدسال دیگر هم نشود! این شد که ساواک نقشه ای بسیار هوشمندانه طرح کرد ، کورش این نجات دهنده ء تاریخی یهودیان باید از گور پاسارگاد بیرون میامد و دوباره این دو ملت را با هم پیوند میداد ، رسانه ها و دانشمندان و نویسندگان دست به کار شدند و کورش کورشی کردند که هنوز هم تمام نشده و میبینیدو می دانید ...
اما در واقع اولین شاخه های گسست قومیتی درایران با این کار هم بوجود آمد وکوروش آسوده همچنان خوابید و ملت ایران به فاک رفت! چرا؟ خیلی ساده است ، تکیه روی قومیت پارسی خود به خود باعث نفی دیگر قومیتها شد ، قومیتهای دیگری که چه قبل و چه بعد از اسلام شاید هر کدام به تنهایی بیشتر از قومیت پارس بر ایران حکم رانده اند ، می شود اینجور گفت دستگاه امنیتی سابق نقشه ء هوشمندانه کشید اما با پیروزی انقلاب! نه تنها موثر واقع نشد بلکه خروجی نامیمونی برای ایرانیان به یادگار گذاشت ، هنوز هم اگر دقت کرده باشید این نبش قبرکوروش توسط احزاب ایران دوستی همچون حزب پان ایرانیست! و ده های دیگر هر روز تکرار میشود و از طرف مقابل هم حساسیت ویژه ای روی هخامنشی در این ور وجود دارد تا جایی که به عنوان مثال نمایشگاه آثار بجا مانده از هخامنشی در لندن که چند ماه پیش برگزار شد با اعتراض شدید دولت ایران مواجه شد!!!
اما این گستت قومیتی در سیستم امنیتی جدید چطور پی گیری شد؟مورخی خدا ظهور کرد ، ناصر پورپیرا که تمامی تلاش و تحقیق و تفحص دانشمندان! سازمان امنیت مدتهاست با نام او در سری کتابهایی که البته چاپشان در ایران ممنوع است ولی چون اینجا خیلی مملکت آزادی است در سنگاپور چاپ می شود و چون قانونی مانع واردات کتاب به کشور نیست! به طور انبوده وارد کشور میشود ، و این روزها در خانه هر کسی که یک پان به اول اسمش چسبیده بروید ( فرقی نمیکند هر قومیتی غیر پارس!) یک سری اش پیدا می شود ، تازه کمی که بحث بکنید صاحب خانه زل میزند به چشمهایتان و میگوید این دروغ های تاریخی دیگر افشا ء شده و از کتابهای مورد ذکر برایتان مثال می آورد ، جالبتر تحلیل هایی است که از جانب تلویزیونهای ماهواره ای جدایی طلب در باب این کتابها پخش می شود .
اما این سری کتابها چه دارند؟ کلی حقایق! با خواندن این کتابها شما متوجه می شوید که حتی هردوت پدرسوخته هم عامل یهودیان بوده و کل تاریخ ما را یهودیان نوشته اند ، و از تخت جمشید و هر چیز باستانی دیگری که بگیری دروغی بیش نیست و همه اینها را اروپایی ها برای ما ساخته و پرداخته اند و کلی هم خائن کمکشان کرده اند از زرینکوب و بهار بگیر تا به آخر و یگانه منجی حقیقت در این میان هم کسی نیست جز پور پیرا ، جوان ناآگاه هم این سری پرطمطراق را می خواند ، اول از خودش متنفر میشود که عجب ملت و گذشته ء مزخرفی داشته و کاش به جای ایران در ماداگاسکار متولد می شد تا این همه مجبور نمی شد از گذشته اش پشیمان بشود ، بعد حالش از یهودیان بهم میخورد و آخر سر می فهمد که ما هر چه داریم از اسلام داریم آنهم اسلام شیعه!
بعضی وقتها واقعا در می میانم ، چطور این همه ارجاع و اثبات از روی این مجموعه ء نفیس صورت میگیرد ، آخر چقدر ملت ما را احمق حساب کرده اند تنها خدایشان می داند!البته خدایشان هم از قضا خوب میدانسته چون جواب داده! :(
اما آذر ، اگر کمی اینجا تامل کنیم به چه می رسیم؟رفیق ، تو نیک میدانی که فرهنگ برآمده از جامعه است اما ایران ِ بدبخت حداقلش صد سال است که با مشکل بزرگی در گیر است ، عده ای می نشینند در اتاقهای در بسته و فرهنگ و ملیت و تاریخ می سازند و تمام مشکلات ما خروجی همین شیوه ء تفکر است ، تنها چیزی که می توانست جلوی این حماقت را بگیرد داشتن ادبیات و فرهنگ غنی بود که من فکر میکنم که نداریم که اگر داشتیم هیچ وقت عده ای معدود نمی توانستند برای یک ملت خط و جهت تعیین کنند اما می توانند ، خوب هم می توانند :(
نظرات: 7
گيرم كه ادبيات قوي باشد كه هست!
اما ميشه به من بگه افغانستان چرا از ايران جداست؟
تركمنستاني كه كلمات فارسي زياد دارند؟
همينطور گرجستان و...؟؟؟
By Iranian idiot, at ۱:۵۳ قبلازظهر
این همه نقد و بررسی امان از یک راه حل...
By ناشناس, at ۲:۰۲ قبلازظهر
نوشتهام برایت ...
By ناشناس, at ۳:۳۰ قبلازظهر
دقت كن به حمله. گفته "ملتي كه ادبياتش قوي باشد" نگفته كه "قوي بوده باشد". ادبيات ما قوي بود ولي الان ....
By ناشناس, at ۹:۰۳ قبلازظهر
اخه جمله اینجوریه ملت ما ادبیاتش قوی است ملتی که ادبیاتش قوی باشد اسیب نمیبیند!
By صورتکِ خیالی, at ۱۲:۱۱ بعدازظهر
من فکر می کنم ریشه جای دیگریه. اول این که ملت ما دروغ شاخدار رو بهتر از حرف منطقی قبول میکنن. دوم این که ما چیزی رو می شنویم که دلمون میخواد بشنویم و نه چیزی رو که بهتره بشنویم. سوم این که ما از موضوعی استقبال می کنیم که احساسمون رو قلقلک بده و نه موضوعی که عقلمون رو به کار بگیره. چهارم این که ما حرف مزخرف نو رو به حرف تکراری مفید ترجیح می دیم و ....
By ناشناس, at ۱۲:۲۹ بعدازظهر
سلام آیدین جان
دیروز اومدم اینجا که بگم اون روز میون حرف زدنمون کارت ام تموم شد. اما این سه پست رو دیدم و وقت برای خوندن نداشتم.
الان خوندمشون و بابت اشون ممنون ام. از بابت اون روز هم عذر می خوام اگه معطل شدی و حرفمون نیمه کاره موند.(چون یه مسنجر دسترسی ندارم اینجا توضیح دادم)
By ناشناس, at ۳:۴۵ بعدازظهر