ده سال پیش کتاب قطوری را از کتاب خانه ء پدری برداشتم که ورقی بزنم ، نمی دانم چه هر چه بود تا به آخرمرا به دنبال خود کشید ، یک سال تمام کنار تختم بود و نم نمک خواندمش و اگر بگویم وامدار هیچ کتابی به قدر این کتاب نیستم گزافه نگفته ام ، بچه بودم و کتاب سنگین ، خیلی چیزهایش را نفهمیدم ، ولی تمام اسمها و روایت هایش در ذهنم ماند و بعدها هر وقت که به کتابخانه یا کتاب فروشی می روم باز یاد همین کتاب می افتم که ای این همان حاج سیاح بود که در آن کتاب خواندم ، یا ملکم ، طالبوف ، معتزله ، متفکران انقلابی ، تحولات فکری غرب ، تحولات اجتماعی غرب و همه و همه…
شاید شما اگر دستش بگیرید بگوید آنقدرها هم که میگویی کتاب خوب و جامعی نیست ولی برای من بود ، یا اصلا بهتر است این طور بگویم:
از گاتها تا مشروطیت ، یا گزارشی کوتاه از تحولات فکری و اجتماعی در جامعه ء فئودالی ایران نوشته محمد رضا فشاهی برای من یک دریچه بود ، دریچه ای که از برای اولین بار به دنیای تاریخ و فلسفه نگریستم ، گردشی که هرچی می روی دلچسب تر و شیرین تر میشود و تمامی ندارد….
ممنون اش هستم!
اما دلیل همه این حرفها این است که از سر شب کتاب ارسطوی بغداد را که همین چند روز پیش خریدم بدست گرفتم ، خوابم می آمد اما کمی که پیش رفتم خواب رفت ِ تا بحال که صبح شده و کتاب نیز تمام و اگر بدانید چقدر کیف کرده ام، پس بنویسم تا شما هم همی لذت ببرید!
کتاب ارسطوی بغداد در واقع دفاعیهء فشاهی است برای رسیدن به درجه ء گروه مدرسان دکترای فلسفه در دانشگاه پاریس و نوشته ای است کوتاه و کمی خشک که از عقل یونانی به وحی قرآنی سفر میکند و در واقع کوششی است در آسیب شناسی فلسفه ء ایرانی- اسلامی
کتاب البته سطح بالاتر از این است که من کاملا بفهممش اما من جواب چند سوالی که در ذهن داشتم به نیکی تمام گرفتم از جمله فرق ابن سینا و رازی ، فرق فلسفه و الهیات ، عمق فرهنگ شهادت ، و آخر اینکه همیشه برایم سوال بود که چرا اینقدر در ایران امروز ملاصدرا ملاصدرا می کنند از بین این همه فیلسوف؟! ایرانی هر سال کنگره ء بزرگداشت برای او میگیرند و آخر این که این جناب نصر چرا اینقدر مهم است که هر سال به ایران می آید که به نیکی پاسخم را گرفتم :)
چند تکه از کتاب :
زکریای رازی که نه به فرهنگ یونانی اعتقاد داشت و نه به تعلیمات قرآنی تنها متفکر اصیل در تاریخ 15 قرنی جهان اسلام بود
و ....
ردیه ء نویسی بر آثارزکریای رازی تا سالها یکی از کارهای روزمره ء متفکران جهان اسلام بود . ابن سینا رازی را فضول نامیده است ، ابن میمون رازی را بیمار مبتلا به هذیان ، ناصرخسرو او را هوس باز و نادان و غافل و جسور می خواند و دست آخر که دیگران به او لقب ملحد می زنند و چنین بود که انقلاب علمی و صنعتی در قرن سوم هجری در جهان اسلام آغاز نشده محکوم به مرگ شد تا بار دیگر در قرن هفده ام از اروپا سر در آورد!
اما د ر قسمت مکتب اصفهان فلسفه ء ملاصدرا را تو ضیح میدهد ، مکتی بکه نظر ایت الله طباطبائی را جلب میکند و خمینی در آغاز جوانی عاشق این فسلفه می شود و در شرح دعای سحر از او به صدرالحکما و المتالهین و شیخ عرفا ء کاملین یاد میکند.
و چنین می شود که فلسفه ء صدرا به فلسفه ء ؟! رسمی شیعه در حال حاضر تبدیل میشود.
بازهم بنویسم؟
نمی دانم من که دوستش داشتم ، کتاب را هم انتشارات کاروان منتشر کرده!
فشاهی هدایت و طبری را بزرگترین روشنفکران ایران در قرن بیستم می نامد و کتاب با این شعر طبری تمام می شود:
ای نقش اسلیمی
از رگه های آهن و شریان های طپنده
در این پویه ی شگرف انسانی
چه بسیار انفراد حقیقت را دیده ایم
و سراپا گوگرد جان ما شعله شد
زیرا از کپک های تباهی بیزاری جستیم
آن چه یک روز واژه ای همه فهم است
امروزطلسمی است لعنت شده
از خون و رنج
در صندوق سینه ء ما
و این ابرها از کوه ها سنگین ترند
و هنوز یکی نگذشته
انبوه ای سیاه تر پدید می شود..
نظرات: 6
ziad ba ketabaye in tori hal nemikonam man vali!
By PaRaDa, at ۷:۵۰ قبلازظهر
خوش به حالت. دیم کشید به خاطر یه کتاب شب تا صبح بیدار باشم.
راستی از اطلاعاتی که از کتاب دادی ممنون.
By ناشناس, at ۸:۰۳ قبلازظهر
نام کتاب کتابخانه پدری تان راز است شاید!
By ناشناس, at ۹:۵۵ قبلازظهر
مثل اینکه همه کامنت همو فقط میخونن!
ننوشتم اونجا؟
از
گاتها تا مشروطیت!
By صورتکِ خیالی, at ۵:۳۲ بعدازظهر
va to ham ...
By ناشناس, at ۸:۵۴ بعدازظهر
چه کتاب جالبی بود این آخری که خوندی. دل منم یک کتاب میخواد که نگذاره بخوابم تا تموم بشه
By ناشناس, at ۸:۰۹ بعدازظهر