جمعه، مهر ۲۱، ۱۳۸۵

اواخر به فتیش روی آورده بودم(البته چون پول بیشتری توش بود). اینو به محسن هم گفته بودم. اون منو میبرد خونشون. با دستبند دستامو میبست. و با شلاغ به جونم میافتاد. من گریه ام میگرفت و لذت میبردم. نمیدونم اون چکاره بود ولی همه چیز خونشون داشت. بعضی وقتها باتوم برقی میاورد و به من ضرباتی میزد که تمام بدنم بی حس میشد ولی باز هم لذت میبردم. دیگه کاری نمونده بود برا من نکنه. بیشتر مشتریهامم فهمیده بودن و هر کدوم جوری بلایی سر من میآوردن. قبلاً فقط سکس بود حالا کتک خوردن هم به بهانه ی فتیش اضافه شده بود. وقتی هم میگفتم دیگه نزن. میگفتن پولشو میدیم. یه پسره بود که هر دفعه میرفتم پیشش فقط دوست داشت بشاشه رو من و برا یک ساعت پنجاه تومن هم میداد. بعد هم گیر میداد میگفت تو بشاش تو لیوان من بخورم. من اولا این کار رو نمیکردم ولی بعد ها منم کردم…


این خزعبلات رو که داشتم میخوندم همینطوری از خنده ریسه میرفتم ، حالا چراش رو نمیدونم ، خب به احتمال زیاد تصوراتِ خیالی ِ یه ذهن مسموم! فقط موندم ربطش به علی ، حسین و ماه رمضان و دعا و این قبیل چیزی جات چیه!

در هر صورت ایناش مهم نیس ، خاستم بگم هیچ وقت نتونستم گی یا لز بودن رو از نظر علمی درک کنم ، یعنی ممکنه وقتی با کسی حرف میزنم و بحث میکنم برا روشنفکر نشون دادن خودم بگم اره ، فلانه و بیساره ولی ته ِ قلبم نمیدونم چرا فک میکنم یه جور مرض ِ تا بیماری!
خلاصه...!

6 comments | Permalink

نظرات: 6

مرضه..فک نکن...مطمئن باش..! اصلا یه جوریه..این فتیش که دیگه هیچی..کثافت کاریه!

By Blogger Veron, at ۴:۰۲ بعدازظهر

اولش: سلام
دومش: خواننده آزاده که هر فکری که دوست داره در مورد نوشته های یک نویسنده بده پس منم با تو به نوشته هام میخندم.
سومش: حسین و علی و ماه رمضان و محرم و خدا و بقیه... فقط برا یک عده خاص نیست . اونا برا همه ما هستن
خدا برا منه
خدا برا توهست
خدا برا همه اقلیت های جنسی برا تموم آدما برا تموم اشیا برا تموم حیوونا و همه چیز هست . ما که نباید مغرور بشیم بگیم اینا برا خودمونه .
چون برا خر و گاو هم هست و ما نباید از این نکته ناراحت باشیم.
این دلیل نمیشه که یه پسر همجنسگرا باشه و بنابه دلایل اجتماعی و دیگر روسپی هم شده باشه و از همه جا نا امید باشه ولی علی و حسین رو دوست نداشته باشه. من اون جمله بالای متنم رو واقعاً خالصانه و عاشقانه برای عشقی که به مولا علی دارم نوشتم.
چهارمش: منم فک کنم نه مرضه و نه بیماری بهتره تو کتابای روانشناسی سرکی بکشی تا متوجه بشی این یعنی گرایش نه بیماری و مرض و یک گرایش از ازل تا ابد با فرد خواهد ماند. تو میتونی گرایشتو و احساستو کلاً عوض کنی به طوری که یه ذره هم از گرایش اصلیت توی وجودت نمونه. ؟؟؟
آخرش: خوشحال شدم . خدا حافظ.

By Anonymous ناشناس, at ۹:۰۴ بعدازظهر

فتیش چیه!؟ ... یادته من یه زمانی پورنو هم نمی دونستم معنیش چیه؟! اوکی بسه تا بیشتر آبروی خودمو نبردم سکوت کنم بیتره.

By Anonymous ناشناس, at ۱۰:۰۷ بعدازظهر

اوکی!
هومن جان ،ممکنه تو به حسین و علی خیلی چیزهای دیگه که من بهشون هیچ اعتقادی ندارم اعتقاد داشته باشی ، به اعتقادت احترام میزارم

در ضمن راستش در طی این سالیان عمر با عزتم پام به مسجد و پایگاه و این قبیل جاها هم باز نشده، ولی من دراین چند پستی که ازت خوندم یه جوری نمیدونم چطور بگم بهتره نقبی میزنی به این بچه ها و اینکه منو بردن و تجاوز بهم کردن و...
نمیدونم یا شاید من اشتباه کردم یا بعدها که خاطرات دیگه ات رو بنویسی این بخش وجودش کمرنگ تر بشه ، ولی من یه برداشتی کردم که این بود که کسی که مینویسه و میخاد یه چیزهایی رو به این بچه ها بچسبونه ، البته در این که آدمهایی که بسیجی و ایینجور چیزها باشن مریض هستن! شکی نیست ولی من کمی احساس تصنعی بودن کردم!
در ضمن من هیچ مشکلی با روسپیگری به عنوان یک شغل و حرفه ندارم
فقط گفتم از نظر روحی همجنس بازی رو درک نمیکنم!
با تشکر

By Blogger صورتکِ خیالی, at ۱۱:۱۶ بعدازظهر

ye sar ba man biya khabgah vasat khube,darket mire bala azizam..

By Anonymous ناشناس, at ۱:۰۱ قبل‌ازظهر

کامران کجاست؟

By Anonymous ناشناس, at ۱:۱۹ قبل‌ازظهر



aidinblog@hotmail.com

L ink

صفحه لینکهای صورتک خیالی


 


A rchive

ژانویهٔ 2003
آوریل 2003
مهٔ 2003
ژوئن 2003
ژوئیهٔ 2003
اوت 2003
سپتامبر 2003
اکتبر 2003
دسامبر 2003
ژانویهٔ 2004
مارس 2004
ژوئن 2004
سپتامبر 2004
اکتبر 2004
نوامبر 2004
دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007