سه روز پيش

امروز راجر واترز را در تاكسي ديدم. كيسه‌ گوشتي دستش بود و مي‌گفت كه امسال حقوقش را اضافه نكرده‌اند. چند بار هم قسم خورد. اما كسي باور نكرد. گفت عزيزانم را كفن كنند راست مي‌گويم. بعد از مسائلي كه اين اواخر گريبانش را گرفته، حرف زد. يك‌بند و بدون اينكه وسط جملاتش نفسي تازه كند. كرايه را كه به راننده داد، ابروهاي راننده گره خورد. گفت اي‌ آقا شما ديگر چرا؟ سر پنجاه تومان كه نبايد با شما چانه بزنم. راجر گفت مگر من چيزي از بقيه كم دارم كه همه بله و ما نه؟ نه آقا. من هميشه همين مسير را مي‌آيم و بيشتر از اين هم نمي‌دهم. شما را به خير و ما را به سلامت. راننده هم كه عصباني شده بود گفت سگ شهرام كاشاني به امثال تو شرف دارد. راجر خنده‌اي كرد كه مو به تن همه ما راست شد. گفت شهرام كاشاني ديگر كيست آقا؟ شما هم مثل اينكه حال خوشي نداريد. دستي به موهايش كشيد و پياده شد. آقايي كه كنارم نشسته بود گفت، شناختيدش؟ گفتم چقدر پير شده است

(+)

4 comments | Permalink

نظرات: 4

nothing!

By  ناشناس, at ۸:۲۵ بعدازظهر

هه! مثه اينكه با راجرز تو يه تاكسي بودم و خبر نداشتم!...

By  ناشناس, at ۹:۳۱ بعدازظهر

جات خالی ما امروز راجر فدرر رو دیدیم
باورت میشه داشتن با آندره آغاسی رو پل حافظ تنیس بازی میکردن ؟
بهش گفتم راجر تو راجر واترز رو میشناسی ؟
گفت آره دیگه راجر واترز میشه همون راجر آبها
چون اگه دقت کنی واتر در انگلیسی معنی آب میده و وقتی یه اس له آخرش اضافه میشه میشه آبها
گفتم مچکرم راجر
ولی با آغاسی صحبت نکردم آخه گفته بود من نسبت به ایرانی ها احساسی ندارم
خلاصه جات خالی بود اساسی
فردا هم تو نمایشگاه کتاب با شان پن و برد در پیت قرار داریم
ماجراهای فردا هم میام برات تعریف میکنم
فعلا شب بخیر آیدینیییییییییییییییی
بوس بای

By  ناشناس, at ۹:۵۷ بعدازظهر

من سر گور بي بي جي بودم .اخيراً برگشتم . ديگه هستم

By  ناشناس, at ۱۰:۵۵ بعدازظهر

---