شنبه، آذر ۲۴، ۱۳۸۶

پدر پیرمرد معنوی و دون ژوان

به تاریخ آیدینی چنین نقل است که روزی پدر معنوی که پیرمردی شده بود فرتوت در کنار محلی که دید خوبی به قسمت شنای زنانه داشت نشسته بود که در همین گیر و دار دون ژوان معروف از آن حوالی عبور می کرده که با دیدن پدر پیرمعنوی می پرسد جوانک! دراینجا به چه کاری مشغولی؟ پدر پیرمعنوی می فرمایند : در اینجا نشسته ام و مراقبم که جوانها ( آیدین و آلن ) اینجا ننشینند و دون ژوان با شنیدن این حرف یقین حاصل میکند که دوست خود را یافته و در کنار هم مینشینند به دوا خوری وبین آنها گفت و گوی شیرینی در باره ء محاسن اخلاقی و بی اخلاق شدن جوانهای امروزی در گرفت!

4 comments | Permalink

نظرات: 4

اصلا قبول نیست . من تو این مینیمال کجام ؟ نگو تو استخر که میام می زنمت .من باید یه جایی مسلط به دون ژوان باشم . حالا پدر معنوی به کنار !

By Anonymous ناشناس, at ۱۱:۰۴ بعدازظهر

یادش به خیر

By Anonymous ناشناس, at ۱۱:۱۴ بعدازظهر

اوخ تو الن تو مود قیافه گرفتن و طاقچه بالا و از این حرفایی دیگه ، نه ایدین ؟!

By Anonymous ناشناس, at ۱۰:۱۰ قبل‌ازظهر

به به... آقایان پدر معنوی و دون ژوان هم بله... دون ژوان رو که از کامنت نگاه می شه حدس زد کی هست... آیدین و آلن هم معلوما... اما هنوز پدر معنوی کشف نشدش... معمایی حاصل شد این میان؟؟؟؟
ای.. من هم در رفتم آره.. سعی می کنم مراقب خودم باشم... اما نمی دونم هستم یا نه. جون فعلا برای این که فکر و خیال نکنم خودم رو گذاشتم کنار.. عجت دل پری داشتما

By Anonymous ناشناس, at ۱۱:۳۰ بعدازظهر



aidinblog@hotmail.com

L ink

صفحه لینکهای صورتک خیالی


 


A rchive

ژانویهٔ 2003
آوریل 2003
مهٔ 2003
ژوئن 2003
ژوئیهٔ 2003
اوت 2003
سپتامبر 2003
اکتبر 2003
دسامبر 2003
ژانویهٔ 2004
مارس 2004
ژوئن 2004
سپتامبر 2004
اکتبر 2004
نوامبر 2004
دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007