شنبه، دی ۰۱، ۱۳۸۶

مرحوم ولتر : با تو مخالفم نیستم ولی جانت را می گیرم اگر با من مخالف باشی


در یک فقره سخنرانی جناب آقای خاتمی شرکت کردیم ، البته که گفته بودند ساعت 3 ولی به سبک ایرانی ساعت چهار و پنج دقیقه ایشان در پشت بلند گو حاضر شدند ، جناب اصلاحات با من و من چند جمله ء ترکی سخنرانی شان را شروع کردند ، واقعا سوال برایمان پیش آمده که وقتی به احتمال زیاد حتی یکبار هم متنی را که می خواهد به زبان ترکی بخواند تمرین نکرده اند چه اجباری است به این کار و این طرز خواندن؟!
ضمنا معلوممان نشد که آن چند جمله را چه کسی برایشان نوشته بود ، جناب اصلاحات کلمه ء کادن را در کنار اوغلان بکار بردند ، تقریبا یعنی سلام به خانمها و پسرهای که اینجا تشریف آورده اید! ( الله الله ، توبه توبه ، حتما علم غیب دارند از زیر ان همه پوشش اسلامی متوجه همه چیز شده اند دیگر!)
خودکار همراهم نبود ، از یک آقای با قیافه ء محترم خودکاری گرفتیم و تیتر وار یادداشت کردیم :
با تعریف و تمجید از روز عرفه و این قبیل کلی صحبت کردند که خوب ما هیچی از اینها سرمان نمی شود و نشد ، بعد موقعیت جهان اسلام و ثروت طبیعی کشورهای اسلامی و فراموش شدن حاکمیت معنوی اصیل اسلامی و سلطه ء ظاهر پرستی دینی و تحجر که باعث عقب ماندگی تمامی کشورهای جهان اسلام شده و ...
و بعد انقلاب اسلامی ، در اینجا جناب خاتمی جمله ای از امام خمینی نقل فرمودند که جالبمان آمد ، می فرمایند :
حتی مخالفان عقیدتی ما در ترویج عقاید خود آزادند !
و بعد از این جمله ء گهربار کلی مثال در باب این جمله که وقتی بنیان و اساس انقلاب ما بر روال این جمله بر آزادی و حقوق فردی و مقدر خیلی زیادی غیره بوده پس حالا بیایید در انتخابات مجلس شرکت خیلی زیادی بکنیم تا دست یغما گران و ظاهر پرستان در حنا بماند و این قبیل و بعد تمام !

جان شما نباشد ، جان خودمان دقیقا بیست ساعت است که به همین جمله ء گهربار امام و تاکید های پس و پیشش اززبان جناب آقای اصلاحات فکر می کنیم و ازپررویی ایشان و خریت خودمان در کفیم !
یعنی کارنامه ء آیت الله خمینی از یاد همه رفته است که در روز روشن شخصیتی دوست داشتنی که هزاران نفر هنوز امید برش بسته اند بیاید و بگوید که صاحب انقلاب ما کسی است که می گوید که حتی مخالفان عقیدتی ما در ترویج عقاید خود آزادند؟
واقعا اگر مثلا هیتلر میگفت نژاد پرستی پسندیده نیست ، این حرف ازاو پذیرفتنی و مثال زدنی بود؟ کجای کارنامه ء حضرت امام ره ! در باب این جمله قابل دفاع است؟ حتی یک مثال عینی از کارنامه ء حکومتداری ایشان هست برای این جمله ء مورد تاکید جناب اصلاحات که من نمی دانم؟
جناب آقای خاتمی خوشحال نیستم که در سخنرانی تان شرکت کردم ، چون اگر بارقه ای از امیدی مرده به شما و طیف صاحب منصبان هم اندیشتان در من مانده بود مرد ، واقعا مرد ...
اصلاحات برای من مرده است و تا وقتی که طیفی از حاکمان و مبلغان اصلاح طلب نباشند که بخواهند گذشته ء ننگ آور را نقد کنند زنده نخواهد شد ، مگراینکه برخشت کج دیواری راست بتوان ساخت ، می شود آیا جناب خاتمی؟
افسوس از این همه امیدی که بر این سیاهی دروغ بسته بودیم ، بسته ایم ....
پ ن : صحبت حکام ظلمت شب یلداست ....
حافظا ، دنیایی شده که یادشان رفته دیو چو بیرون رود فرشته در آید!

7 comments | Permalink

نظرات: 7

اینکه تو هم به همین جا که من رسیده ام رسیده ای خیلی خوب است .

By Anonymous ناشناس, at ۸:۳۱ قبل‌ازظهر

حیف که به کلی بحث کردن رو از دایره اعمالم بیرون کرده ام ... آیدین جان . به نظر من تو دوست نداری سیاست خیلی هم سیاست باشه . بازم اینکه به نظرم خاتمی بهتر از من و تو اکثریت مردم ایران رو شناخته . البته حق با توئه که نباید بیاد واسه اقلیت سخنرانی کنه .

By Anonymous ناشناس, at ۳:۳۳ بعدازظهر

خانومی که واسه نظافت میاد خونه ما چند روز پیش نشسته بود به احمدی نژاد بد و بیراه می گفت که همه چی رو نابود کرد . اخر حرفاش اضافه کرد نمی دونم آقا خامنه ای چه مصلحتی می بینند که جلوش رو نمی گیرند !!!!! ... اکثریت آیدین . نه من و تو ...

By Anonymous ناشناس, at ۳:۳۶ بعدازظهر

راستی یه گیری هم به نوشته ی دو پست قبلت پیدا کردم . خیلی به اون نوشته فکر کردم آیدین . و عاقبت هم نتونستم نظرت رو درباره نیکوکاری بپذیرم .یه بخشی اش رو البته . بیشتر اونجایی رو که از گیتس نوشتی . به نظر من اون کار ه و موفقیت ه و بخشی جدا از حس نوع دوستی و ایثاره . اون کار و موفقیت ناشی از اون حس دیگه ای رو ارضا می کنه که ارضاش حیاتیه . بیل گیتس بیل گیتس ه چون تو کارش بزرگه . اگه می خواست در دنیای کار نوع دوستی رو وارد کنه یه ادم کوچیک و نیکوکار می موند . این دو بخش دو بخش جداگانه هستند که باید جداگانه هم پرداخته بشوند . نمی دونم تونستم منظورم رو بگم یا نه .

By Anonymous ناشناس, at ۳:۴۱ بعدازظهر

من اون قسمت گیتس رو شاید بپذیرم ، دلیل نوشتنش برمیگرده به اینکه از فکر به اون این ها یادم امد ولی گیست رو فراموش کن ، به حاجی بازاریهایی فکر کن که صبح تا شب سرمردم کلاه میزارن ، مالیت نمی دن و فلان و فلان و بعد مدرسه سازی میکنن!
یا اصلا خیلی ساده تر و ملموس ترش ، کسایی که حق خدمتکار خانگی رو میخورن ، یا پولی که میدن به نظرشون زیادی میاد ، کرایه تاکسی زورشون میاد که چرا بیچاره اینقد باید پول در بیره ، بعد مثلا میرن پرورشگاه شیرینی و گل میبرن!
نه من نظر خوبی نسبت به نیکوکاری ندارم ولی به قانونی که عمل نمیشه چرا!

By Blogger صورتکِ خیالی, at ۵:۳۸ بعدازظهر

ای آقا...
این آقا اگر صداقت داشت، دست کم یک بار صداش همان موقع که باید در می آمد، در می آمد.
الان ننه ی عمه ی احمدی نژاد هم می تواند از این حرف ها بزند دم انتخاباتی که!
بعد م درباره آن سخن گهربار... خب حرف که مالیات ندارد که، دارد؟
مردم هم که حافظه مافظه ندارند که، دارند؟
...
بغل و خوش بش بوکسوری هم خوبه.. چرا که!
می فرماد زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت.
سر و کله کوبیدن که چیزی نیست...:)

By Anonymous ناشناس, at ۷:۲۵ بعدازظهر

اوهوم . فهمیدم چی میگی .

By Anonymous ناشناس, at ۱۱:۳۱ قبل‌ازظهر



aidinblog@hotmail.com

L ink

صفحه لینکهای صورتک خیالی


 


A rchive

ژانویهٔ 2003
آوریل 2003
مهٔ 2003
ژوئن 2003
ژوئیهٔ 2003
اوت 2003
سپتامبر 2003
اکتبر 2003
دسامبر 2003
ژانویهٔ 2004
مارس 2004
ژوئن 2004
سپتامبر 2004
اکتبر 2004
نوامبر 2004
دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007