یکشنبه، دی ۱۶، ۱۳۸۶

وقتی نمی خواهی از چیزی سر در بیاوری هیچ کس ازت جلو نمی زند...

6 comments | Permalink

نظرات: 6

صدایت را که از ان بالا شنیدم ارام ارام از توی کاریز امدم بالا تا بگویمت ایدن جان :
آیدین اولین دوستی بودی که اشاره کردی به اینکه قنات ماهی هم دارد .
آره ایدین جان هر قناتی که آب داشته باشد ولو کم ، ماهی هم دارد .

آیدین ماهی های قنات را دیده ای مثل ماهی های شب عید هستند فقط با این تفاوت که سیاه و خاکستری اند.

آیدین قول میدم اولین ماهی کوچولوی خاکستری این قنات رو فقط نشونت بدم .

By Anonymous ناشناس, at ۱۰:۲۲ قبل‌ازظهر

من چون از همون چیزهای اندکی هم کهسر دراوردم حالا با هم قاطی کرده ام دیگر ترجیح می دهم از چیزی سر در نیارم . آره اینطوری بیتره ، خیلی هم بیتره .
من میرم بخوابم.

By Anonymous ناشناس, at ۱۰:۲۴ قبل‌ازظهر

برخاک من بنویسید
او ندانست
و هرگز نخواست که بداند
....
یاد این شعر بیژن جلالی افتادم.
-------------
دومن اینکه دلم خیلی گرفته و مرسی از پیام هات. فعلن کمک هم نمی خوام. هر چی می خواد بشه بشه
:)

By Anonymous ناشناس, at ۱۱:۵۷ قبل‌ازظهر

اون بالایی منم

By Anonymous ناشناس, at ۱۱:۵۸ قبل‌ازظهر

ا؛ یاد حرف های سیمسون پدر افتادم

By Anonymous ناشناس, at ۳:۴۷ بعدازظهر

وقتی انتظار داری اتفاقی بیفتد، نمی افتد

By Blogger Donya, at ۱۲:۰۴ قبل‌ازظهر



aidinblog@hotmail.com

L ink

صفحه لینکهای صورتک خیالی


 


A rchive

ژانویهٔ 2003
آوریل 2003
مهٔ 2003
ژوئن 2003
ژوئیهٔ 2003
اوت 2003
سپتامبر 2003
اکتبر 2003
دسامبر 2003
ژانویهٔ 2004
مارس 2004
ژوئن 2004
سپتامبر 2004
اکتبر 2004
نوامبر 2004
دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007