دوشنبه، مرداد ۰۷، ۱۳۸۷

Money, money, money

بین فاکتورهای میلیاردی گم شدم و هرچی تلاش میکنم سر ارقام و لیست کالاها رو بگیرم برای کد گذاری تهش در میره!
تا همین چند لحظه پیش رسما منتظر بودم کسی بغ کنه منم شروع کنم یاحسین گویان به سینه زنی و غم گساری تا اینکه نمی دونم چی شد از اسپیکرها ترانه ابا شروع شد به پخش شدن و حالا به طرز مطبوعی کسمشنگیم!
Money, money, money
Must be funny
In the rich man's world
Money, money, money
Always sunny
In the rich man's world
دارم گوش میکنم و لبخند میزنم!
این کسایی که با برنامه ما کار میکنن اکثرا وارد کننده های خیلی خیلی بزرگین از اونایی که باید یه دو جین حسابدار صبح تا شب فاکتورها و رسیدها رو وارد کامپیوتر بکنن و همیشه خدا هم عقب باشن ازکار ، حالا ایناش به کنار اینش جالبه که صاحبا از همه زودتر میان سر کار از همه دیرتر میرن ،از همه بیشتر میدون اکثرا هم 60 سال رو دارن!!
این تقریبا واقعیت اکثر پول ، پول ، پول داراس حالا اگر هم کسی قرار از این پولها سود ببره و همیشه تو دنیایی آفتابی پولها قدم بزنه بچه هاشونه نه خودشون!
حالا یه لحظه فکر کنید دوست دارید جای اونا باشین؟ جای خودشون ها نه بچه ها جونشون!؟
ها ، دوس دارین؟
منکه والله دوست نمی دارم ، البته چیزی که مسلمه بچه پول دار هم نیستم و این خیلی غم انگیزه:(!
لاس وگاس و موناکوهم که پاسپورت ندارم برم شانسم رو آزمایش کنم برای پول دار شدن پس با اجازتون برم سرکدگذاری!
A Woman !! like that is hard to find but I can't get him off my mind
Ain't it sad
And if he happens to be free I bet he wouldn't fancy me
That's too bad
So I must leave, I'll have to go
To Las Vegas or Monaco
And win a fortune in a game, my life will never be the same

4 comments | Permalink

نظرات: 4

خدمت که رفتی... چارتا سینه خیز بردنت.. همه این چرندیات از یادت می ره!

By Blogger Erfan, at ۲:۳۳ قبل‌ازظهر

جدی این ترانه اش یکی از اون ماندگارهایش.

والا ایدین جون از خدا که پنهون نیست از شما هم پنهون نباشه . چند وقت قبل کانال پی ام سی یک برنامه گذاشته بود در مورد ثروتمندترین دختران وارث!
اینقده ارزو میکردم یکی از اونها می بودم که نگو ونپرس .
اخه مگه من چیم کمتر از اوناست .

باور کن با تموم وجودم حس کردم که چیزی به اسم عدل خدا فقط یک خرافه است و بس .

By Anonymous ناشناس, at ۱۰:۳۲ قبل‌ازظهر

مخاطب درونی میگه: آره!
من می گم: نه!
مخاطب درونی می گه:" گربه دستش به گوشت نمی رسه می گه پیف پیف بو میده!!"
من اون داستانکه ی معروف رو یادش میارم که پسرک از وقتی سرشو انداخت پایین برای پیدا کردن پول خرد های روی زمین، پرواز چند تا پرنده رو ندید و تماشای چند تا غروب رو از دست داد و این حرفا...
مخاطب درونی لب و لوچه شو جمع می کنه وآخرش ساکت می شه.
من لبخند می زنم.
بعدش دلم می خواد دست بندازم گردن تو و دوربینو بدم دست مخاطب درونی و بگم یه عکس از ما دو تا بندازه

:)
:)
(این دو تا صورتک بالا هم یکی ش منم یکی ش توو اینم همون عکس یادگاری مونه)

By Anonymous ناشناس, at ۱۱:۱۱ قبل‌ازظهر

ببین من نه دوس دارم مث خود یارو باشم ، مث چی(!) کار کنم ، نه جای بچه پول داره باشم!(چون اکثرن نفهمن...چششون فقط خوداشونو میبینه ، اصن درک ندارن...البته نه اینکه همه ی پولدارا اینجری باشنا...ولی الان بچه پولدارا بیشتر همینن...چششون اصلن مردم دیگه رو نمیبینه.)
وگاس هم به این آسونیا نیس!
پس بیخیال!! ;)
-_-

By Anonymous ناشناس, at ۱۰:۵۲ بعدازظهر



aidinblog@hotmail.com

L ink

صفحه لینکهای صورتک خیالی


 


A rchive

ژانویهٔ 2003
آوریل 2003
مهٔ 2003
ژوئن 2003
ژوئیهٔ 2003
اوت 2003
سپتامبر 2003
اکتبر 2003
دسامبر 2003
ژانویهٔ 2004
مارس 2004
ژوئن 2004
سپتامبر 2004
اکتبر 2004
نوامبر 2004
دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007