سه‌شنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۷

قهرمان ِ ناتمام

در زندگی ام هیچ کاری را تمام نکرده ام ، بعضی وقتها این واقعیت مثل ِ یک زخم ِ کهنه از ذهنم خطور میکند و درد میکند ، خیلی ...

اینجور وقتها برای تسکین این درد می نشینم مثلا برای خودم ردیف میکنم کارهایی را که تمام کرده ام مگر که دردش کم شود ...
زیاد نیستند که اگر هم تمام شده اند آنقدر زور و اجبار پشت سرش بوده که دیگر جای ِ افتخاری برایش نیست و باز درد کم نمی شود.

اگر قرار بوده نرم افزاری یاد بگیرم به تمام هجوم برده ام همه زندگی ام را گذاشته ام برایش بعد کم کم آنقدر ملایم و محو کنار گذاشته امش که حتی خودم هم نفهمیده ام که نیمه کاره مانده و به نتیجه نرسیده!

حالا این کار فعلی گیرم انداخته ، دیگر خودم و خودم فقط نیست ،پای مشتریان پدر در کار است و آبروی چندین ساله هر از چندی دیوانگی میزند به سرم میروم بالا داد و بیداد میکنم که من نمیخواهم اصلا این چند ماه کار هم کرده ام مجانی پولش را نمیخاهم ولم کنید و بعد می آیم پایین کمی که میگذرد ، آرام که میشوم درد ِ این ننگ ِ ناتمامی وجودم را میگیرد به روی خودم نمی آورم و شروع میکنم به کار...
حکایت آن مرد را شنیده اید که بین سه امر مخیر شده بود :

یا بدهی خود را بپردازد و یا در عوض صد ضربه شلاق نوش جان کند و یا اگر مایل بود یک من پیاز بخورد!

مرد بدهکار ابتدا خوردن پیاز را پیشنهاد کرد و چون نصف پیازها را خورد گفت دیگر نمی توانم شلاقم بزنید ، در ضربه پنجاهم گفت دست نگه دارید که دیگر طاقت ندارم بدهی خود را می پردازم!!

واقعیت همین است و بس و حکایتِ من هم!

8 comments | Permalink

نظرات: 8

وای آیدین، این مثال آقاهه که هم پیاز خورده، هم شلاق و هم بدهی ش رو داده رو خیلی خوب گفتی. من همیشه وقتی ددلاین دارم برای یه کاری یه بلایی در همین حدود سرم میاد.

By Anonymous ناشناس, at ۶:۰۵ قبل‌ازظهر

گوساله قیافته !!! مرده شور پرستیزتو ببرن !! همین امروز اومدم خوندمتها .... ! به کارهای نکرده ات هم فکر کردم و باهات همدردی کردم. بعدش یک دفعه تشنم شد رفتم آب خوردم برگشتم کامپیوترم ریستارت شده بود دیگه برات کامنت نذاشتم. خیلی حلال زاده هستی شما ! یک بوس بده بابا اخلاقت رو خوب کن تا هی به هم حرفهای مهربونی بزنیم خوشمان هم بیاید . خب ؟

By Anonymous ناشناس, at ۸:۵۸ قبل‌ازظهر

ولی تو یک قهرمان ِ تمامی...

By Anonymous ناشناس, at ۱۰:۵۲ قبل‌ازظهر

یعنی تو الان هم پیاز خوردی هم شلاق و هم می خوای بدهیت بدی اوخ !

By Anonymous ناشناس, at ۱۰:۱۷ قبل‌ازظهر

ضرب المثل باحالي بود
ياد حكايت قير و قيف و جلاد افتادم!

By Anonymous ناشناس, at ۶:۲۰ بعدازظهر

مشکل اصلی این است که جای یک موفقیت بزرگ در زندگی خالیست. اون که مثلاً دانشگاه شریف خونده چون یک موفقیت بزرگ کسب کرده بقیه کارهاش اگه نیمه تمام هم باشه به چشم نمی آد.اما وای از دست آدمهایی مثل ما که همیشه بدنبال کسب یک موفقیت( فقط یکی) بودیم و آن هم نشد وهمیشه به کارهای کم اهمیت مشغول بودیم و در توهم. یه جورایی به این حالت مالخولی یایی هم عادت کردیم.

By Anonymous ناشناس, at ۹:۰۶ بعدازظهر

سلام...
آيدين من نمي تونم نظر بدم...يعني نميشه...جونم در اومد...
داستان مرد بدهكارت خيلي بانمك بود...
همه آدما كارهاي نيمه تموم زيادي دارن...

By Anonymous ناشناس, at ۹:۰۰ قبل‌ازظهر

واي درس شد...
حووووووورا

By Anonymous ناشناس, at ۹:۰۱ قبل‌ازظهر



aidinblog@hotmail.com

L ink

صفحه لینکهای صورتک خیالی


 


A rchive

ژانویهٔ 2003
آوریل 2003
مهٔ 2003
ژوئن 2003
ژوئیهٔ 2003
اوت 2003
سپتامبر 2003
اکتبر 2003
دسامبر 2003
ژانویهٔ 2004
مارس 2004
ژوئن 2004
سپتامبر 2004
اکتبر 2004
نوامبر 2004
دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007