شنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۸

تا بازگشت کبوتران چند قطره خون مانده؟

این زمان رفتن است
هر یک از ما به راه خود می رود
من به سوی مرگ
شما بسوی زندگی!
کدام یک بهتراست؟
تنها خدا می داند.

شعراز سقراط به نقل از یک مرد / فالاچی

1 comments | Permalink

نظرات: 1

من به عنوان فرماندۀ بازنشستۀ یک گردان زرهی در ارتش ایران که تمام طول 8 سال جنگ را در جبهه ها خدمت کرده ام، پیشنهاد می کنم برای مقابله با حملات باید جمعیت در حال راهپیمایی نوعی گارد ایجاد کند. به این شکل که 1- تودۀ جمعیت به شکل صفوفی درآیند مانند صفوف نماز جماعت یا صفوف رژۀ نظامیان، بعد افراد هر صف در حالی که پهلو به پهلوی هم پیش می روند، دست های هم را بگیرند و دیوار انسانی تشکیل بدهند. به این ترتین تودۀ بی شکل تبدیل به هزاران صف می شود که به راحتی در هم نمی شکند و پراکنده نمی شود. 2- افراد نیرومندتر در صف اول و آخر و منتها الیه راست و چپ همۀ صفوف قرارگیرند تا جمعیت بهتر محافظت شود. 3- پیشنهاد می کنم خانم ها و آقایان بدون اینکه از هم جدا و دور بشوند، صفوف جداگانه ای تشکیل دهند و یک در میان یک صف از زنان و یک صف از مردان حرکت کند. 4- نظام ظرفیت کشتن مردم را ندارد. اگر این ها با کودتا روی کار آمده بودند امروز ما را می کشتند ولی این ها با انقلاب مردمی آمده اند و نمی توانند به سوی همین مردم شلیک کنند. کتک خوردن هم ترس ندارد. امروز روزی سرنوشت ساز است. به همۀ دوستان و آشنایان و فامیل و همکاران و هم کلاسی ها بگویید که بیایند. یک سرهنگ بازنشستۀ لشکر ... زرهی شنبه 30 خرداد 1388

By Anonymous ناشناس, at ۴:۳۷ بعدازظهر



aidinblog@hotmail.com

L ink

صفحه لینکهای صورتک خیالی


 


A rchive

ژانویهٔ 2003
آوریل 2003
مهٔ 2003
ژوئن 2003
ژوئیهٔ 2003
اوت 2003
سپتامبر 2003
اکتبر 2003
دسامبر 2003
ژانویهٔ 2004
مارس 2004
ژوئن 2004
سپتامبر 2004
اکتبر 2004
نوامبر 2004
دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007