چهارشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۸۴

اقانوس ِ من ....

baran_m7 :سلااااام
baran_m7:خوبي؟

aidinblog : اممممم ...): ...خوب نیستم ، من باران میخام الان بغلم باشه نیست
Baran_m7 : :*
Baran_m7 : دیگه چطوری؟

aidinblog : نميدونم بارونک کوشولوي من ..
: aidinblog: وبلاگت رو داشتم میخوندم عصردلم برات تنگ شد ..هی هی تو چرا اصلا برا من آف عاشقانه نمیزاری بی وفا
aidinblog :هوممم؟
aidinblog : نمیگی من دلم تو رو میخاد؟

Baran_m7 :تو کجاهایی؟
Baran_m7 :چرا ساکتی؟ صدات میاد ، نوشته هات میاد ولی دیگه اثری از تند تندحرف زدنت نیست...هوم؟؟

Aidinblog : به من چه که همه پسرهای دنیا تو رو دوس دارن و این همه سرت شلوغه
Aidinblog: به من چه که تو منو دوس نداری و یا کم داری؟
Aidinblog : به من چه؟ ها؟ منم هستم خوب! منم باران میخام!

Baran_m7 : :))
Baran_m7 : دهنتو ببند

Aidinblog:
من از احمقها بی زارم و حالم از خودم بهم میخوره ...من از تلویزیون متنفرم و کلیپهای فلش و دوس دارم و دیگه حوصله سینما رو ندارم ، من از دلداگی چیزی نمیتونم بفهمم و دخترا حوصله ام رو سر میبرن اما جنده ها رو تقدیس میکنم ، من کتابها رو دوس دارم و هر کی بیخودی طولانی بنویسه دلم برا چخوف تنگ میشه ، من تخیل میکنم و هر گه کاری دیگه که لازم باشه تا فکر نکنم ، کنت مونت کریستو یعنی کوه مسیح و کسایی که میگن عیسی را دوس دارن به نظرم خیلی کسخلن ، من با چت کردن حال میکنم و از ام اس ان حالم بهم میخوره و هات میل رو دوس دارم ، من آدمهای غیرتمند! رو هر چی زور میزنم نمیتونم درک کنم و جاکشها خیلی برام عجیبن ، من میدونم که هیچی نیستم و حال نمیکنم بدونم چی هستم
من ...،

Aidinblog:دارم ور میرم این من من رو کامل کنم! مخم نمیاره اونایی که توشه بیرون! تو کاملش کن!
Aidinblog: بیکاری الان یا میخای بری؟
Baran_m7: نه هستم تا تو بری .
Aidiblog : ایول! پس فعلا ته بندی یه بوس محکم بده!
Baran_m7: وایسا بخونمش...
Baran_m7 : تو این قد خوشگل می نویسی چرا مال من نیستی؟
Aidinblog: مگه تو منو میخای اصن
Aidinblog: دیگه باس چی کار کنم؟
Aidinblog: هیچی دیگه به ذهنم نمیرسه
Baran_m7 : منم لنگه خودتم ها ....از دلدادگی هیچ نمیدانم.
aidinblog: هر چی کلک بودم زدم مخ تو رو بزنم مال تو بشم دستم رو بگیری ببری از این بستنی قییفی بلندا بخری ....نشد...:(....
Baran_m7 : خوب چرا باید برسه؟
Baran_m7 : متن ات همین جا خوبه
Baran_m7 : دیگه نساز ، الکی به زور نچسبون بهش...
aidinblog : ااا ِ نمیخام....
Aidinblog : به کسی نگیا ، ولی ریمیاها خوب ، بهم گفته که دلش برا متن بلندام تنگ شده خب؟
Aidinblog : میخام بلند بنبیسم شب بیاد بخونه تو خواب بوسم کنه!!
Aidinblog : به نظرت موفق میشم قلبش رو تصاحب کنم؟

Baran_m7 : میتونی خوشحالش کنی ، اما قلبشو نمیدونم..
Baran_m7 : نمیدونم اصلا قلب داره یا نه

Aidinblog : ااِ ...خانوم اجازه ...خانوم اجازه ما یه چیزی بگیم؟
Baran_m7 : نخیر ...ساکت...:D
Baran_m7 : بگو پسرم:*

Aidinblog: خانوم اجازه ها ، امم ، خانوم من فک میکنم همه کسایی که میتون خوشحال بشن قلب دارن ، یعنی میدونی ، به قول اون یارو وقتی میشود با یک لبخند دلی را تصاحب کرد کدام عاقلی از این معامله پرمنفعت پرهیز میکند!
Aidinblog:بعدشم ، تازشم ، یه بارا ، خوب! قدیما ریمیا به من لبخند زد ، یعنی میدونی من تو دلم فک کنم فک کردم به من لبخند زد!
Aidinblog : بعد من دیگه از اون موقع عاشقش شدم!

Baran_m7 :...
Baran_m7 : پس عاشقش شدی ...

Aidinblog :نمیدونم یعنی تو میگی عاشق شدم؟!
Baran_m7 : نه ...اما متنه خوب شده آیدین.
Aidinblog: :))...ایول ضد حال..
...
Aidinblog : =))...میگم بارونک دارم این چیزهایی که گفتم رو میخونم ،عجب باحاله! میزارمش تو وبلاگم! فقط یه مشکلی هس ، این پسرها میان ID تو رو برمیدارن و اون وخ من میمونم و هزار تا وفادر دیگه به تو!
Baran_m7 :نه بابا ..پسرا چش ندارن منو ببینن ..
Aidinblog: خاک تو سرشون ! بیچاره ساراماگو نیست که بیاد ببینه اینجا رو کوری گرفته ، بعد میگن چرا پیشرفت نمیکنیم!
Baran_m7 : تازه اون پسرا کجا تو کجا!
Baran_m7 :تو همشون ...کلا دو تاتون ..سرتون به تنتون می ارزه.

Aidinblog: هاننن؟ اون یکی کیه؟
Baran_m7 : ديري ري ريييييييييييييييم
Aidinblog: buzz
Baran_m7 : ديري ري ريييييييييييييييم
Baran_m7 : بابا چه میدونم کیه...وبلاگشو خوندم ...دیدم خوبه! پسرطوفانی یه همچین چیزایی!
به پای تو نمیرسیه ، اصلا انگشت کوچیکه تو هم نیست!
Baran_m7: آیدین ...buzz..buzz....آیدینی...
Aidinblog : پسر طوفانی پووووف!
Aidinblog : اصلا من میرم ، هیشکی منو دوس نداره ، حتی باران...
Baran_m7 : غلط کردی ...من تو رو از همه بیشتر دوس دارم...
Baran_m7 : این همه مدت بهت وفادار موندم!
Aidinblog : نه ....هیشکی منو دوس نداره ...فقط ریمیا بود که منو دوس داشت ، یعنی میدونی من تو دلم فک کنم فک کردم منو دوس داره ، آخه یه روز ِ پاییزی سرظهر پارسال تابستون دمه غروب که بارون و برف میومد تو دلم فک کنم فک کردم بهم لبخند زد..ولی رفت ...یه شب که ابرها گریه میکردن رفت...ولی مهم نیس ...هر جا بره مهم نیس ، بهم لبخند زده ...یعنی میدونی ...من تو فکرم فک کنم فک کردم بهم لبخند زده...
Aidinblog: یعنی عاشقش شدم؟
Aidinblog: یعنی عاشقش شدم؟

Baran_m7:: آیدین
Baran_m7: آیدینی نری ها ...buzz ...buzz.....

0 comments | Permalink

نظرات: 0



aidinblog@hotmail.com

L ink

صفحه لینکهای صورتک خیالی


 


A rchive

ژانویهٔ 2003
آوریل 2003
مهٔ 2003
ژوئن 2003
ژوئیهٔ 2003
اوت 2003
سپتامبر 2003
اکتبر 2003
دسامبر 2003
ژانویهٔ 2004
مارس 2004
ژوئن 2004
سپتامبر 2004
اکتبر 2004
نوامبر 2004
دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007