شش سالم بودم که یک روز صبح نشده مادرم تو بغل پدرم مرد.مرگ مادرم در همه زندگی برام لطمه و عذابی بوده ، چون حس میکنم که تقصیر من بوده. روز پیش از مرگش همه ما رفته بودیم به باسیلیکا خاله و دایی هام آلفردو و خوزه هم بودند. ما خیلی خوشحال بودیم . مادر خدابیامرزم همیشه روز تولد ما بچه ها را جشن می گرفت . ما آن روز گوشت خوک و چیزهایی از این ردیف خوردیم که می دانید برا آدم زیاد خوب نیست . باعث می شود به آدم حمله ء عصبی دست بدهد و مادرم به خاطر من یک حمله ء عصبی بهش دست داد.
.... به صورتش دست کشیدم ولی می دانستم که دیگر هیچ وقت بیدار نمیشود. مادرم را از دست دادم و هنوز هم دلم براش تنگ میشود . از وقتی مرد احساس کردم که دیگر هیچ وقت روی شادی و خوشحالی را نمیبینم . بعضی مردم وقتی ناراحتیهاشان را به زبان می آورند ، سبک می شوند ولی من مرگ مادرم را برا خیلیها گفته ام و فایده ای نکرده .
برای من خیلی طول کشید ارتباط برقرار کردن با انیمشن های سه بعدی بجای کارتونهای قشنگ کودکی ، فکرش رو که میکنم هنوز هم دقیقا موضعم مشخص نیست ، یعنی این همه رنگ و ظرافت و دقت هواس ام رو پرت میکنه و ارتباطی که با حنا و دکتر ارنست ورامکال، بامزی و دوستان و ... برقرار میکردم این ارتباط با داستان اسباب بازی یا نمو نیست ، ولی خوب هم میدونم که این بهتره ، خیلی بهتره از اون دهنهای خطی ! و اینکه اگه دوباره اونا رو ببینم که نمیبینم تقریبا جای بحثی نداره که کدوم رو انتخاب میکنم.
پ ن قلی : مریمقلی این فیلم رو به نیت تو دانلود کرده بودم ، اصن فک کنم از چند سال پیش که هی انیماتو و اینا کردی من پیکسار بین شدم!بعد داشت خوب خاک میخورد تا دیشب که یه چیزی تو کامپیوترم سرچ میکردم به یه تیکه از "اینجا میبارم تا اونجا جلوی بارون رو نگیرم"! رسیدم بعد خوب حالم خوب شد ، جدی خوب شد ! جدی ما قدیما یه تیم مشنگ خوب بودیم و من دلم میخاد جوجه عقاب که بزرگ شده همینجوری بزرگ شه شایدم یه روز برامون انیمیشن ساخت که اسمش همینجوری باشه که بعد عمری که دوباره به اسمش رسیدی هر هر بخندی!
این تیکه از سخنرانی جابز برای جوجه عقابی که بعضی وقتها پرواز هم میکنه و برای من که شاید حالش رو پیدا کنم!
" بعضی وقتها زندگی مثه سنگ تو سر شما میکوبه ولی شما ایمانتون رو از دست ندین ، من مطمئنم تنها چیزی که باعث شد من تو زندگیم همیشه در حرکت باشم این بود که من کاری رو انجام میدادم که واقعا دوست داشتم ، شما باید کاری واقعا عاشقش باشین رو پیدا کنین ، هیچ وقت تو دام غم و غصه نیفتین و هیچ وقت نزارین که هیاهوی بقیه صدای درونی شما رو خاموش کنه و از همه مهمتر اینکه شجاعت این رو داشته باشین که از احساس قلبی تون پیروی کنید"
موقع خوندن کتاب یا دیدن فیلمی از ادیان قدیمی مثلا وقتی برای خدایانشون قربانی میکنن خیلی پیش آمده که به خودم بگم نویسنده یا کارگردن داره اغراق میکنه ، بعد به این فکر کردم که نه اگه اغراق نبوده باشه چیه! بعد نمیدونم همینطوری خنده ام گرفته که اینا کی بودن دیگه !
حالا میدونم یه روزی ( سالش رو نه البته چون فعلا ملل مسلمان در یک لوپ به سر میبرن!) میرسه که در مورد ماه رمضان و عزاداری و این قبیل به ریشمون میخندن و میگن اینا کی بودن دیگه !
سالازار: ما همینجوری تو رو قبول داشتیم ، لازم نبود توی دستت سوزن فرو بکنی ، تو اون کارو به دلایل دیگه انجام دادی . همون دلیلی که همه معتادها دارن ، برای کشتن درد.
جمعه، بهمن ۲۲، ۱۳۸۹
[...]
پنجشنبه، دی ۰۹، ۱۳۸۹
دروغ
سهشنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۹
مادرم
شش سالم بودم که یک روز صبح نشده مادرم تو بغل پدرم مرد.مرگ مادرم در همه زندگی برام لطمه و عذابی بوده ، چون حس میکنم که تقصیر من بوده. روز پیش از مرگش همه ما رفته بودیم به باسیلیکا خاله و دایی هام آلفردو و خوزه هم بودند. ما خیلی خوشحال بودیم . مادر خدابیامرزم همیشه روز تولد ما بچه ها را جشن می گرفت . ما آن روز گوشت خوک و چیزهایی از این ردیف خوردیم که می دانید برا آدم زیاد خوب نیست . باعث می شود به آدم حمله ء عصبی دست بدهد و مادرم به خاطر من یک حمله ء عصبی بهش دست داد.
.... به صورتش دست کشیدم ولی می دانستم که دیگر هیچ وقت بیدار نمیشود. مادرم را از دست دادم و هنوز هم دلم براش تنگ میشود . از وقتی مرد احساس کردم که دیگر هیچ وقت روی شادی و خوشحالی را نمیبینم . بعضی مردم وقتی ناراحتیهاشان را به زبان می آورند ، سبک می شوند ولی من مرگ مادرم را برا خیلیها گفته ام و فایده ای نکرده .
فرزندان سانچز / اسکار لوئیس.
شنبه، مهر ۲۴، ۱۳۸۹
The Pixar Story
جان الن لستر ، اد کتمول و این استیو جابز لعنتی
و شرکت هیولاها ، ماشین ها ، در جستجوی نمو ، داستان اسباب بازی و این اخری UP.
( از اینجا دانلود کنید)
برای من خیلی طول کشید ارتباط برقرار کردن با انیمشن های سه بعدی بجای کارتونهای قشنگ کودکی ، فکرش رو که میکنم هنوز هم دقیقا موضعم مشخص نیست ، یعنی این همه رنگ و ظرافت و دقت هواس ام رو پرت میکنه و ارتباطی که با حنا و دکتر ارنست ورامکال، بامزی و دوستان و ... برقرار میکردم این ارتباط با داستان اسباب بازی یا نمو نیست ، ولی خوب هم میدونم که این بهتره ، خیلی بهتره از اون دهنهای خطی ! و اینکه اگه دوباره اونا رو ببینم که نمیبینم تقریبا جای بحثی نداره که کدوم رو انتخاب میکنم.
پ ن قلی : مریمقلی این فیلم رو به نیت تو دانلود کرده بودم ، اصن فک کنم از چند سال پیش که هی انیماتو و اینا کردی من پیکسار بین شدم!بعد داشت خوب خاک میخورد تا دیشب که یه چیزی تو کامپیوترم سرچ میکردم به یه تیکه از "اینجا میبارم تا اونجا جلوی بارون رو نگیرم"! رسیدم بعد خوب حالم خوب شد ، جدی خوب شد !
جدی ما قدیما یه تیم مشنگ خوب بودیم و من دلم میخاد جوجه عقاب که بزرگ شده همینجوری بزرگ شه شایدم یه روز برامون انیمیشن ساخت که اسمش همینجوری باشه که بعد عمری که دوباره به اسمش رسیدی هر هر بخندی!
این تیکه از سخنرانی جابز برای جوجه عقابی که بعضی وقتها پرواز هم میکنه و برای من که شاید حالش رو پیدا کنم!
" بعضی وقتها زندگی مثه سنگ تو سر شما میکوبه ولی شما ایمانتون رو از دست ندین ، من مطمئنم تنها چیزی که باعث شد من تو زندگیم همیشه در حرکت باشم این بود که من کاری رو انجام میدادم که واقعا دوست داشتم ، شما باید کاری واقعا عاشقش باشین رو پیدا کنین ، هیچ وقت تو دام غم و غصه نیفتین و هیچ وقت نزارین که هیاهوی بقیه صدای درونی شما رو خاموش کنه و از همه مهمتر اینکه شجاعت این رو داشته باشین که از احساس قلبی تون پیروی کنید"
چهارشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۸۹
Public Enimies
شنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۸۹
در زندگی هیچ کس قدیس نیست ، این را قدیسه ها خوب میدانند.
پنجشنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۹
There is Always a way out
جمعه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۹
همین شماها!
بعد نمیدونم همینطوری خنده ام گرفته که اینا کی بودن دیگه !
حالا میدونم یه روزی ( سالش رو نه البته چون فعلا ملل مسلمان در یک لوپ به سر میبرن!) میرسه که در مورد ماه رمضان و عزاداری و این قبیل به ریشمون میخندن و میگن اینا کی بودن دیگه !
پنجشنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۸
24
درد تو چیه جک؟
سرنگ باعث میشه جی ازت خارج بشه؟
:(