رفتم بودم ریز نمرات رو بگیرم ، کاشف بعمل آمده که اینجانب با شجاعت تمام 6 واحد هم اضافه برسازمان پاس کردم ، بعدا که دیدنم به روم نیارین ها یکی از این اختیاریها که اضافه بر سازمان پاس شده رو یه بارم افتاده بودم انگار!
چند وقت پیش رادیو زمانه مصاحبه ای کرده بود با زارعیان مدیر روابط عمومی شرکت مخابرات و در آنجا ایشان مدعی شده بودند که ما در ایران اینترنت پرسرعت داریم اما مشتری نداریم! مطلبی که می نویسم در تائید حرفهای ایشان است ، چیزی که با تمام وجودم درکش کرده ام! ( بگذریم از اینکه اینترنت 128 یا اصلا سرویس های بالاتری که ارائه می دهند امروزه اینترنت پرسرعت حساب نمی شود )
خانه ء ما در منطقه ای است که به لطف خدای تعالی تا بحال هیچ سرویس دهنده ء اینترنتی در اینجا فعالیت نمی کرده ، به هر کدام قبلا چند باری سر زده بودم و در لفافه جواب گرفته بودم که ریس منطقه ء مخابراتی شما اصلا مایل به همکاری نیست! آبان ماه امسال اول از اینجا و آنجا پرس و جو کردیم در باب سیستمها و دسستگاههای مخابراتی منطقه مان و بعد با پدر جان رفتیم خدمت ریس اول شروع کرد به چرت و پرت گفتن که ما فلان مشکل سخت افزاری را داریم و خلاصه وقتی دید نخیر ما حالیمان است گفت اصلا ما که مشکلی نداریم سرویس دهنده ها نمی آیند ، بابا فوری یه کاغذ گذاشت جلویش که بنویسید هر شرکتی مایل به سرمایه گذاری بود ما آماده همکاری هستیم و با گرفتن جواب مثب رفتیم سراغ سرویس دهند ها ... شرکت خدمات دهنده گفت در هر منطقه ء که سرمایه گذاری میکنیم خیلی طول می کشد برای جذب مشتری و اصولا راه اندازی در مناطق جدید به صرفه نیست ، شما بروید اگر 40 نفر مشترک پیدا کردید ما می آییم!!! بابا شروع کرد به چانه زدن که اولا این چه منطق سرمایه گذاری است و دوما مگر می شود مشترک نباشد شما بیایید وصل کنید اگر تا یک ماه 40 نفر نیامدند من خودم پول 40 مشترک را می دهم ! ما بین بحث اینها و عصبانیت بابا من دخالت کرده ام که ایرادی ندارد 40 نفر که چیزی نیست خودم پیدا میکنم و امدیم بیرون، وقتی این حرف را می زدم روی همه ء انهایی که صبح و شب از سرعت کم و اشغالی خط تلفن و ... گلایه می کردند حساب میکردم ، اما واقعا که زکی! پیش هر کس میرفتم جواب سربالابود که می داد ، حوصله توضیح بیشترش را ندارم همینقدر که از اوائل آبان تا اواسط دی ماه طول کشید تا بتوانم 30 نفر را پیدا کنم واین وسط از همه جالبتر واکنشهای مردم بود که متلک می انداختند که چی به تو می رسد ، یکی هم رفته بود به تمام کسانی که من پیدا کرده بودم و پول پیش ازشان گرفته بودم گفته بود که من با یک شرکت دیگر صحبت کرده ام و آنها می آیند و بروید پولتان را از این شرکت بگیرید برویم آنجا!! بماند که شرکتی که ازش سرویس گرفتیم تا دید یک شرکت دیگر می خواهد بیاید با همان 30 نفر فوری آمد وصل کرد! حالا همه ء اینها به کنار ، اینکه شرکت مخابرات می گوید مشتری نداریم پربیراه نیست ، دلیلش هم البته همانقدر که برای آنها نامعلوم است که برای من ، هرجور که حساب کنی خطوط ADSL فعلی کم هزینه تر از خطوط Dial Up است حتی برای کسانی که در روز کمتر از یک ساعت انلاین هستند و تازه اگر فقط قیمت را ملاک قرار دهی و سرعت و وقت و ... ندیده بگیری! جالب است که اکثر خوانواده های ایرانی یک خط تلفن مخصوص اینترنت دارند و اگر دقت بکنید به این موضوع افتخار هم می کنند! اینها را که خواندید یک نگاهی به خودتان بکنید یا دوری و بری هایتان ، بین وبلاگ نویسها که اگر بتوان در دسته پرمصرف ها شبکه اینترنت قرارشان داد چرا این قدر زیادند کسانی که از خطوط Dial Up استفاده می کنند؟ می شود دلیلش را به این حقیر هم بگویید؟ با این اوصاف بالفرض که اصلا مخابرات ایران سرویسهای پرسرعت هم ارائه کرد ، وقتی مشتری نیست چه فرقی میکند؟
وقتی پانزده ساعت هر روز بنشینی پشت کامپیوتر ، وقتی تمام کدهای عالم به تو که برسند خطا بدهند!
وقتی که سرت را تکیه می دهی به پنجره و نگاه میکنی به کارگرهای که ساختمان روبرو را تند و تند می سازند ، سنگ هم باشی حسودیت میشود به شغلشان ، صبح می آیند ، عصر می روند ، همیشه هم کارشان پیشرفت ِملموس دارد!
انسان کسی است درپیش ، اما ما پس می رویم ، به جانب پس. ما بسیار فرو رفته ایم ، بسیار دوریم
یک صفحه برای لینکهای وبلاگهایی که می خوانم درست کرده ام برای وبلاگهایی که کمتر می خوانم یا تازه پیدا کرده ام که اگر بعد از مدتی جذبشان شدم بیایند در همین صفحه ، لینکهای این صفحه را هم تنظیم کرده ام که فقط به روز شده ها را نشان دهد تا بیخودی وسوسه نشوم به وبلاگ ِ به روز نشده ای سر بزنم . همه ء این فی لـتر کردنها برای این است که در این دیوانه خانه گمتر از اینی که هستم نشوم ، اما نمی شود این تکنولوژی هر روز نوآوری میکند و ابزار می سازد برای بیشتر ابله کردن ما ! تا کی باید صبرکنم ، چقدر جاهای مختلف را از لیستم حذف کنم تا روزی برسد که دیگر نرسم به وبلاگی که پنج ترانه محبوبش را به دعوت فلان کسک نوشته ! که چه؟ یک بار یک بازی وبلاگی بوجود آمد سالش هم تمام شد و رفت ، شما چرا تمام نمی کنید؟ این عقب مانده ها را دیده اید که تا چند روز بعد از چهارشنبه ء اخر سال هنوز هم ترقه در می کنند؟! اما شما...!
کمی بیهقی را ورق می زنم ، می بندمش عیش مدام شگفت انگیز است ، اما چند صفحه که می خوانم یادم می رود که چه خوانده ام می بندمش بادبادک باز را باز میکنم ، کمی می خوانم و یادم می افتد چند روزی پیش خواندمش ! می بندمش
گوگل ریدر را سر سری چک میکنم ، چند بار صفحه ء پست مطلب بلاگر را باز میکنم ، حرفی برای گفتن نیست می بندمش..
یکشنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۸۶
ADSL
مطلبی که می نویسم در تائید حرفهای ایشان است ، چیزی که با تمام وجودم درکش کرده ام!
( بگذریم از اینکه اینترنت 128 یا اصلا سرویس های بالاتری که ارائه می دهند امروزه اینترنت پرسرعت حساب نمی شود )
خانه ء ما در منطقه ای است که به لطف خدای تعالی تا بحال هیچ سرویس دهنده ء اینترنتی در اینجا فعالیت نمی کرده ، به هر کدام قبلا چند باری سر زده بودم و در لفافه جواب گرفته بودم که ریس منطقه ء مخابراتی شما اصلا مایل به همکاری نیست!
آبان ماه امسال اول از اینجا و آنجا پرس و جو کردیم در باب سیستمها و دسستگاههای مخابراتی منطقه مان و بعد با پدر جان رفتیم خدمت ریس اول شروع کرد به چرت و پرت گفتن که ما فلان مشکل سخت افزاری را داریم و خلاصه وقتی دید نخیر ما حالیمان است گفت اصلا ما که مشکلی نداریم سرویس دهنده ها نمی آیند ، بابا فوری یه کاغذ گذاشت جلویش که بنویسید هر شرکتی مایل به سرمایه گذاری بود ما آماده همکاری هستیم و با گرفتن جواب مثب رفتیم سراغ سرویس دهند ها ...
شرکت خدمات دهنده گفت در هر منطقه ء که سرمایه گذاری میکنیم خیلی طول می کشد برای جذب مشتری و اصولا راه اندازی در مناطق جدید به صرفه نیست ، شما بروید اگر 40 نفر مشترک پیدا کردید ما می آییم!!!
بابا شروع کرد به چانه زدن که اولا این چه منطق سرمایه گذاری است و دوما مگر می شود مشترک نباشد شما بیایید وصل کنید اگر تا یک ماه 40 نفر نیامدند من خودم پول 40 مشترک را می دهم !
ما بین بحث اینها و عصبانیت بابا من دخالت کرده ام که ایرادی ندارد 40 نفر که چیزی نیست خودم پیدا میکنم و امدیم بیرون، وقتی این حرف را می زدم روی همه ء انهایی که صبح و شب از سرعت کم و اشغالی خط تلفن و ... گلایه می کردند حساب میکردم ، اما واقعا که زکی!
پیش هر کس میرفتم جواب سربالابود که می داد ، حوصله توضیح بیشترش را ندارم همینقدر که از اوائل آبان تا اواسط دی ماه طول کشید تا بتوانم 30 نفر را پیدا کنم واین وسط از همه جالبتر واکنشهای مردم بود که متلک می انداختند که چی به تو می رسد ، یکی هم رفته بود به تمام کسانی که من پیدا کرده بودم و پول پیش ازشان گرفته بودم گفته بود که من با یک شرکت دیگر صحبت کرده ام و آنها می آیند و بروید پولتان را از این شرکت بگیرید برویم آنجا!! بماند که شرکتی که ازش سرویس گرفتیم تا دید یک شرکت دیگر می خواهد بیاید با همان 30 نفر فوری آمد وصل کرد!
حالا همه ء اینها به کنار ، اینکه شرکت مخابرات می گوید مشتری نداریم پربیراه نیست ، دلیلش هم البته همانقدر که برای آنها نامعلوم است که برای من ، هرجور که حساب کنی خطوط ADSL فعلی کم هزینه تر از خطوط Dial Up است حتی برای کسانی که در روز کمتر از یک ساعت انلاین هستند و تازه اگر فقط قیمت را ملاک قرار دهی و سرعت و وقت و ... ندیده بگیری!
جالب است که اکثر خوانواده های ایرانی یک خط تلفن مخصوص اینترنت دارند و اگر دقت بکنید به این موضوع افتخار هم می کنند!
اینها را که خواندید یک نگاهی به خودتان بکنید یا دوری و بری هایتان ، بین وبلاگ نویسها که اگر بتوان در دسته پرمصرف ها شبکه اینترنت قرارشان داد چرا این قدر زیادند کسانی که از خطوط Dial Up استفاده می کنند؟
می شود دلیلش را به این حقیر هم بگویید؟
با این اوصاف بالفرض که اصلا مخابرات ایران سرویسهای پرسرعت هم ارائه کرد ، وقتی مشتری نیست چه فرقی میکند؟
حسودی
وقتی پانزده ساعت هر روز بنشینی پشت کامپیوتر ، وقتی تمام کدهای عالم به تو که برسند خطا بدهند!
وقتی که سرت را تکیه می دهی به پنجره و نگاه میکنی به کارگرهای که ساختمان روبرو را تند و تند می سازند ، سنگ هم باشی حسودیت میشود به شغلشان ، صبح می آیند ، عصر می روند ، همیشه هم کارشان پیشرفت ِملموس دارد!
شنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۶
انسان کسی است درپیش
انسان کسی است درپیش ، اما ما پس می رویم ، به جانب پس. ما بسیار فرو رفته ایم ، بسیار دوریم
یک صفحه برای لینکهای وبلاگهایی که می خوانم درست کرده ام برای وبلاگهایی که کمتر می خوانم یا تازه پیدا کرده ام که اگر بعد از مدتی جذبشان شدم بیایند در همین صفحه ، لینکهای این صفحه را هم تنظیم کرده ام که فقط به روز شده ها را نشان دهد تا بیخودی وسوسه نشوم به وبلاگ ِ به روز نشده ای سر بزنم .
همه ء این فی لـتر کردنها برای این است که در این دیوانه خانه گمتر از اینی که هستم نشوم ، اما نمی شود این تکنولوژی هر روز نوآوری میکند و ابزار می سازد برای بیشتر ابله کردن ما !
تا کی باید صبرکنم ، چقدر جاهای مختلف را از لیستم حذف کنم تا روزی برسد که دیگر نرسم به وبلاگی که پنج ترانه محبوبش را به دعوت فلان کسک نوشته ! که چه؟ یک بار یک بازی وبلاگی بوجود آمد سالش هم تمام شد و رفت ، شما چرا تمام نمی کنید؟
این عقب مانده ها را دیده اید که تا چند روز بعد از چهارشنبه ء اخر سال هنوز هم ترقه در می کنند؟!
اما شما...!
سهشنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۸۶
می بندمش
عیش مدام شگفت انگیز است ، اما چند صفحه که می خوانم یادم می رود که چه خوانده ام
می بندمش
بادبادک باز را باز میکنم ، کمی می خوانم و یادم می افتد چند روزی پیش خواندمش !
می بندمش
گوگل ریدر را سر سری چک میکنم ، چند بار صفحه ء پست مطلب بلاگر را باز میکنم ، حرفی برای گفتن نیست
می بندمش..