چهارشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۶

1385

اگر زمان تا پایان ندانم کاریهای دلپسند ما می ایستاد ، همه ء ما تا روز قیامت نوجوان می ماندیم!


زندگی سخت است و هر چه جلوتر بروی سخت تر هم میشود گریزی هم نیست ، میدانی که غرق خواهی شد اما توان غرق نشدن را نداری

قایق کوچک ، مست از خوردن این همه آب ، تلوتلو خوران بیش از پیش به آغوش دریا پناه برد...


زندگی که به ذات خود سخت است اما سخترین قسمتش همین است که بنشینی و به خودت حساب پس بدهی که مثلا فلان مدت مشخص را چه غلطی کرده ای ، می دانی خیلی چیز ها هست که حتی جراتش را نداری برای خودت بازگو کنی ، شما را نمی دانم ولی این قبیل مواقع من دقیقا حس گوساله ای را دارم که ناگهان هوش پیدا کرده و فهمیده که مادرش گاو است و دچار دپرشن شدید شده!

وقتی به روزهایی که رفته اند فکر میکنم احساس میکنم به یک علامت سوال بزرگ تبدیل شده ام ، بعد سوالهای همیشگی می آیند سراغم :
با خیالی بیهوده در توهمی احمقانه زندگی نکرده ام؟
انتظار نکشیده ام تا فقط شاهد بسته شدن در به روی خودم باشم؟
سال جدید تغییر بکنم، تغییر میکنم؟
اصلا چیزی هست که من در موردش بتوانم انتخاب کنم ، بتوانم تصمیم به تغییر دادنش بگیرم؟
چیزی هست که بتواند تغییر کند؟
.... اتفاق افتادن چیزی که هیچ وقت اتفاق نمی افتد؟!

این سوالهای بی جواب سخت مرا می برد به حال و هوای داستان ویکفیلدِ ، ناتانیل هاثورن ، داستان مردی که به بهانه ء سفر از خانه بیرون می زند تا چند هفته ای در خیابانی بالاتر از خانه اش زندگی کند و ببیند عکس العمل زن و آشنایان چیست در نبودش و این رفتن 20 سال به طول می انجامد ، تمام این مدت می خواهد برگردد به سر کار و زندگی اش ، فردا ، فردا و فردا و بیست سالی که طول می کشد....
من هم دقیقا همین احساس را دارم ، این احساس که 24 سال است که زندگی نکرده ام و تنها خواب زندگی را دیده ام و هنوز هم نمی دانم کی بیدار خواهم شد و چه وقت زندگی ام شروع خواهد شد!

اما در باب این دنیایی مجازی در سالی که گذشت

اول اینکه امسال سالی بود که بعد از چند سال یاد گرفتم که خیلی کمتر وبلاگ بخوانم و در کنارش وبلاگهای پرمحتواتر و بهتری را بخوانم ..

از یک طرف هم فکر میکنم امسال واقعا سال بادکست بود به تمام معنا ، رادیو کالج پارک را هر چند که از سال قبل گوش میکردم اما خوب امسال با عادت کردن به بهتر گوش دادن برگشتم و برنامه هایی را هم که از دست داده بودم گوش دادم و چقدر ممنونم از دانشجویان داشنگاه مریلند برای این برنامه ء هفتگی پربارشان ، می دانم که می دانید چقدر لذت بخش است درحالی که قدم میزنی یا در ترافیک مانده ای به یک برنامهء یک ساعته گوش بسپاری و تمام که شد به خودت بگویی وای چقدر مطالب جدید یاد گرفته ام ، چقدر دلچسب بود و دلت بخواهد یک بار دیگر گوش کنی...

و دیگر این کتابخانه ء گویای خانوم گیتی مهدوی با آن صدای دلنشینشان سهم عمده ای داشت در کیفور شدن و بهره مندی من از این دنیای مجازی ، گیتی در هدیه ء نوروزی اش چقدر زیبا می نویسد:

بهترین دوست انسان، انسان است نه کتاب. کتابهای خوب رسم دوست داشتن را می آموزند

:)
امسال تقریبا تمام کتابهای گویایی این سایت را دانلود و گوش کرده ام و اگر بدانید چقدر دربه در دنبال وقت پِرت گشته ام ! که بنشینم و به اینها گوش کنم و چقدر اجراهای خوب جمع کرده گیتی ، لذت شرق بنفشه با اجرای سید هنوز زیرزبانم است یا به کی سلام کنم و دیگر اجراهای فرح ربیعی و شهره آغداشلو و مخصوصا اجراهای خود گیتی ، راستش این یک سال اینقدر فعالیتهای کتاب گویا برایم تاثیر گذار بوده که تصمیم جدی گرفته ام از سال جدید هروقت فرصتی دست داد کتابهایی که در ایران ممنوع الچاپ می شوند را بخوانم و بفرستم برایشان ، البته اگر کسی تحمل این صدای نکره را داشت(;

و دیگری هم که نیاز به معرفی ندارد ، سایت معظم رادیو زمانه که واقعا چقدر جایش در بلاگستان خالی بوده با مدیرت فوق العاده مهدی جامی ، نمی دانم جنگ صدا و سفرنامه فروغ و دیگر برنامه های علیرضا افزودی را شنیده اید یا نیم عمرتان برفنا رفته؟
داستان خوانیها با صدای خود نویسندگان ، برنامه های پربار عبدی کلانتری و همه و همه...



اما از آنجایی که ما خودمان از بندگان اعلیحضرت استاد پورج ، ولیعنمت بی منت روح العالمین فداه هستیم ، لقب خواندنی ترین وبلاگ سال را که از اولین القاب وبلاگ مستطابمان است بکف کفایت ذات همایونیشان واگذار می نمایم و انشالله به خواست خداوند تبارک و تعالی و به همت انبیاء هدی و اولیای خدا و بحق محمد و آله خداوند به ما توفیق بندگی بدهد و ایشان را از تمام بلیات ارضی و سماوی حفظ کند و چند صد و بیست سال به وجود مبارکشان عمر دهد و افتخار مردن در وبلاگ ایشان را نصیبمان کند- امین- !

و بهترین وبلاگ معرف کتاب کسی نیست جز رفیق شفیقمان شانای ، فقط ما رویمان نمیشود ، غیر مستقیم از طرف ما بهشان بگویید در یک وعده چت کردن ، منظورمان چِت نیست ها ! حداکثر دو سه کتاب کافی است برای معرفی ، له شدیم ، تازه فردایش هم می آید می پرسد ، خواندی؟!

اما کاملا بی طرفانه به علت اینکه عمه ها عید مهمان ما هستند عنوان برترین وبلاگ ای تی از دید مرد خیالی را تقدیم فرما میشویم به پسرعمه مان! ( این عیدیت بود هااا!!!)


در میان وبلاگها ، وبلاگهای روزنوشت ، یا به بیان دیگر وبلاگهایی که طوری می نویسند که آدم حس میکند دارد زندگیشان را تعقیب میکند جایی خاص دارند ، امسال مشتری پر پر و پا قرص ؟! تنهایی پرهیاهو بودیم و هستیم و در کنارش این مادر و دختر را هم بسی پسندیده ایم ، البته بسیار خوشبحالانه درهم است و نمی شود ثوا کرد! این هم قابل ذکر است که مادر و دختر سرهم به تعداد:
– کلی زیاد – وبلاگ دارند!
این پیازبانو هم راحت می نویسد فقط باید مواظب باشید چون ممکن است همینطور که در چشمهایش زل زده اید و صحبت می کنید یکهو به سرش بزند و از پنجره پرتتان کند بیرون! پینگ نکردنش هم که روی اعصاب است بدجور.


امممم بقیه موارد را در این لحظه حضور ذهن ندارم ، خودتان تصدیق بفرمایید چند ساعت مانده به تحویل سال در حالی که آن طرف دارند دخل نوشیدنی مورد علاقه تان را می آورندنیست ، بقیه کسانی را که دوست داشتیم شاید بعدا اضافه نمودیم!

اما در باب کتاب!
در حوزه کتاب سال 85 اینها را کامل خواندم :
انسانی ، بسیار انسانی ( نیچه ) ، زمان لرزه ( کورت ونه گات ) ، فروغ هستی ( بوبن ) ، من دانای کل هستم ( مصطفی مستور) ، تنهایی پر هیاهو ( بهومیل هرابال ) ، رفیق اعلی ( بوبن) ، دنیای سوفی( گردر) ، فرسودگی (بوبن) ، گزیده هایی از در جستجوی زمان از دست رفته ( مهدی سحابی) ، هر وقت کارم داشتی تلفن کن ( ریموند کارور ) ، ارسطوی بغداد ( محمدرضا فشاهی) ، وقتی نیچه گریست ( اروین یالوم) ، چه کسی بالومینومولرو را کشت ( یوسا ) ، سخن عاشق ( بارت ) ، ابوالمشاغل ( ابراهیمی ) ، می دانم که هیچ نمی دانم ( پوپر) ، جهانی سازی و مسائل آن ( جوزف استیگلیتز) ، جنگل واژگون ( سلینجر) ، وصیت خیانت شده (کوندرا) ، فرهنگ شیطان ( امبروز بیرس)، جهالت ( کوندرا) ، سفربه انتهای شب ( سلین ) ، کاندید ( ولتر) ، من ، کیشلوفسکی ( کیشلوفسکی) ، من ، عروس بن لادن ( کارمن بن لادن ) ، یک درخت ، یک صخره ، یک ابر( ویلفرد استون ، نانسی هادستون پکر ، رابرت هریس )

و
فاوست گوته با ترجمه به آذین ، هگل و فلسفه ء تاریخ ( مک کارنی ) ، خشم و هیاهو ( فاکنر) ، اراده به دانستن ( فوکو) ، انسان تک ساحتی ( هربرت مارکوز) ، و چند تای دیگر که دیگر خیلی ناقص مانند!
کتابهایی بودند که یا خواندم و هیچ نفهمیدم ، یا آنقدر ارتباط برقرار نکردم که تمامشان کنم و مانند برای وقتی دیگر!



سال 85 از هر لحاظ که بد بوده از لحاظ قطع رابطهء رسمی ام با تلویزیون سال نکویی بوده!

در بین اینها گزیده ء در جستجوی زمان از دست رفته از این باب که بعد از چند سال ناخونک زدن به این کتاب تکلیفم معلوم نشد که واقعا هیچ لزومی ندارد بخوانمش برایم خوب بود ، مخصوصا اینکه بعد از خواندنش با هر کدام از آنهایی که بهم گفته بودند بخوانمش در باب قسمتیش حرف زدم گفت ، اِ ، راستش من هنوز اون قسمت رو نخوندم!

و دیگر این نیچه گریست ، می دانید گفتن اینکه دیگر نیچه چیزی برای من ندارد شاید درست نباشد ، اما نمی دانم به چه دلیل بعد از خواند این کتاب و بعد از آنهمه لذتی که از خواندنش بردم یک دفعه دیگر احساس کردم هیچ دلم نمی خواهد از نیچه چیز دیگری بخوانم!


و دیگر اینکه سال 85 با همه شکستهایش از این نظر که توانستم عادت منحوس نشستن پای برنامه های تلویزیون را بطور کامل از سرم بیرون کنم برایم خیلی خوشایند بوده ، راستش تنها برنامه ء تلویزیونی که میبینم بخش خبری بیست و سی است وبس ، سینما هم اصلا نرفتم جز همین چند روز پیش که میم ، مثل مادر را دیدم و در عوض اینها هفته سه چهار فیلم عالی تماشا کردم و خلاصه خیلی خوب بوده این بخشش!

اممم ، دیگر چیزی به نظرمان نمیرسد ، عمه ها مهمان ما هستند ، دیشب شب عجیبی بود ، بعد از 6 ساعت معطلی در فرودگاه بهشان گفته بودند که پرواز کلا لغو است بروید پولتان را بگیرید! مجبور شده بودند یک ماشین دربست بگیرند و بیایند ، شب کمی برف های حیاط را پارو کردم دیدم نه یا باید کل کوچه را پارو کنم یا امکان ندارد ماشین بیرون بیاید ، خلاصه با هزار بدبختی رفتم دنبالشان و آمدیم خانه ، میخکوب شده بودند از این همه برف ، نیم متر برف در عرض 7 ساعت !جالبش اینجاس که امروز تقریبا تمام این همه برف آب شده بود ، علی این ور نشسته می گوید بگو آدم برفی هم درست کردیم ، خلاصه جمع مان جمع است حسابی و سرمان هم گرم حسابی تر ، سال نو شما هم مبارک

29 comments | Permalink

نظرات: 29

Sale no mobarak!

By Blogger hozein, at ۴:۰۷ قبل‌ازظهر

.شرمنده کردین جناب صورتک خیالی.:) // امیدوارم سال خوبی رو داشته باشید

By Anonymous ناشناس, at ۱۲:۱۳ بعدازظهر

سلام
اگه کوچتون برف اومده ÷س از اهالی کجایین؟
آخه اینجا هم 1 متر برف اومده در به زور باز میشه!نوروز مبارک

By Anonymous ناشناس, at ۹:۳۱ بعدازظهر

سال نو شما هم مبارک

By Anonymous ناشناس, at ۱۱:۰۴ قبل‌ازظهر

عجب وبلاگ نویس فعالی ! براوووو

By Blogger all cains, at ۱۲:۵۹ بعدازظهر

mesle inke ma barande nahodiiim to sale 85:((

By Blogger Unknown, at ۱۲:۱۳ قبل‌ازظهر

اين سالا فقط تكرار روزايي كه همديگه رو هل ميدن جلو ... روزاي پوچو مزخرف

By Anonymous ناشناس, at ۱۲:۲۰ بعدازظهر

این همه اتفاق برات افتاده تو سال هشتاد و پنج؟ همه ش هم فرهنگی.
بهارت مبارک آیدین.

By Anonymous ناشناس, at ۱۲:۲۱ بعدازظهر

اوووووووووووو. من که الان حال ندارم همه اینا رو بخونم . فقط بووووووس به مناسبت عید . این بوووس رو هم بردار یه جا ذخیره کن که کمیاب میشه چون تصمیم گرفتم در سال جدید بوووس های کمتری خرج کنم . میس یو مردک . دلت خوش . شکمت پر . کتابخونه ات سرشار .

By Anonymous ناشناس, at ۳:۱۷ بعدازظهر

aslan mohem nis ke behem begi bi janbe !! migam !!! ----> mesle ali varjak shodam ke behem tavajjoh kardy too postet !!

hehe !

rasty manzooret chie ping kardanam roo asaabe ???? ping chie dige ???

By Anonymous ناشناس, at ۵:۱۴ بعدازظهر

صورتك خيالي عزيز، سال نو رو بهت تبريك مي گم، و آرزو مي كنم كه قشنگترين و پر احساس ترين لحظه ها رو داشته باشي، هميشه و همه جا...
فرشته مجهول

By Anonymous ناشناس, at ۱۰:۴۱ بعدازظهر

صورتك خيالي عزيز، سال نو رو بهت تبريك مي گم، و آرزو مي كنم كه قشنگترين و پر احساس ترين لحظه ها رو داشته باشي، هميشه و همه جا...
فرشته مجهول

By Anonymous ناشناس, at ۱۰:۴۱ بعدازظهر

سال نوی خودت مبارک. مست های بد اخلاق زیاد اند تو خوش شانسی یا حواس ات نبوده که به تورشان نخورده ای. به کتاب هایی که خوندی یعنی به به این وقتی که داشتی که کتاب زیاد بخونی حسودی کردم اول که دیدم نوشتی در جستجوی زمان از دست رفته می خواستم خود را بزنم آخه جز حسرت های منه .بعد دیدم گزیده اش بوده نفس راحت کشیدم.
یک لطیفه ی بین جماعت روشنفکران رایج است بهاین مضمون که در ایران فقط یک نفر در جستجوی زمان از دست رفته را کامل و خط به خط خونده خوانده ان هم خود مهدی سحابی یه و مطلقن جز مهدی سحابی در تاریخ ایران کسی پیدا نخواهد شد که این کتاب را دو مرتبه کامل خوانده باشد..

By Anonymous ناشناس, at ۱۲:۵۳ بعدازظهر

mobarak bashe aghaye khiali jan

By Blogger شقايق, at ۱:۳۵ بعدازظهر

سال نو جنابعالی هم مبارک باشه . ما اومدیم ولایتتون یکی - دو روزی و دیدیم که شما خیلی مهمون دارید و سرتون شلوغه ، سر خر رو کج کردیم و برگشتیم منزل . ولی جات خالی خونه ی خاله صفایی داشت . ایام به کام هست در سال جدید یا نه ؟

By Anonymous ناشناس, at ۱۰:۵۰ بعدازظهر

پوف ، تنبل

By Blogger all cains, at ۱۱:۱۸ بعدازظهر

سال نو تو هم مبارک آیدین جان جان

By Anonymous ناشناس, at ۱۲:۲۶ قبل‌ازظهر

یک پست تازه لطفن

By Anonymous ناشناس, at ۱:۲۷ قبل‌ازظهر

لام دوست جونم...واقعا بازم فیلتر شدم؟ .....(اینا فحش بود) نوبهارت جاوید...

By Anonymous ناشناس, at ۷:۱۳ بعدازظهر

ما خودمان لُنگ‌مان را دم در آویخته‌ایم که رونما باشد برای هرچه رعیتِ بی‌خبر است. چوب‌کاری می‌فرمایید. طوری نیست. اما به چوب مهر جوری بنوازید این تن‌خسته را، که خرده‌ای تاب برخاستن هم بماند. قد راست کنیم.
لطف عالی مزید
سایه‌ی عالی مستدام

By Anonymous ناشناس, at ۱:۰۱ بعدازظهر

سلام.خوبی؟کجایی چرا نمینویسی؟از آلن یاد بگیر حال میکنم هر موقع میرم یه چیزی داره...

By Anonymous ناشناس, at ۳:۰۰ قبل‌ازظهر

بسته دیگه. تعطیلاتم تموم شد. آپ دیت کن دیگه!

By Anonymous ناشناس, at ۱۲:۲۰ قبل‌ازظهر

خيلي مخلصيم رفيق. شرمنده كردي.اميد كه سالي پر از موفقيت داشته باشي

By Anonymous ناشناس, at ۲:۰۷ قبل‌ازظهر

khobi aidin.sale no mobarak

By Anonymous ناشناس, at ۸:۵۵ بعدازظهر

DING DING !!!! PING !!! :D

By Anonymous ناشناس, at ۱۱:۰۶ بعدازظهر

زنده ای؟؟؟خوشی؟؟؟یک پست جدید حتمن لطفن و سریعن

By Anonymous ناشناس, at ۲:۴۰ بعدازظهر

مي خواستم برات كامنت بذارم ولي فكر كردم چ.ن بي معرفتها به بهشت نمي روند چه كاريه من براي يه جهنمي كامنت بذارم خدا رو چه ديدي شايد روز قيامت خفتمون و گرفتن
;)

By Anonymous ناشناس, at ۶:۰۶ بعدازظهر

salam

من اپم

By Anonymous ناشناس, at ۱۱:۵۶ قبل‌ازظهر

salam

من اپم

By Anonymous ناشناس, at ۱۱:۵۶ قبل‌ازظهر



aidinblog@hotmail.com

L ink

صفحه لینکهای صورتک خیالی


 


A rchive

ژانویهٔ 2003
آوریل 2003
مهٔ 2003
ژوئن 2003
ژوئیهٔ 2003
اوت 2003
سپتامبر 2003
اکتبر 2003
دسامبر 2003
ژانویهٔ 2004
مارس 2004
ژوئن 2004
سپتامبر 2004
اکتبر 2004
نوامبر 2004
دسامبر 2004
ژانویهٔ 2005
فوریهٔ 2005
مارس 2005
آوریل 2005
مهٔ 2005
ژوئن 2005
ژوئیهٔ 2005
اوت 2005
سپتامبر 2005
اکتبر 2005
نوامبر 2005
دسامبر 2005
ژانویهٔ 2006
فوریهٔ 2006
مارس 2006
آوریل 2006
مهٔ 2006
ژوئن 2006
ژوئیهٔ 2006
اوت 2006
سپتامبر 2006
اکتبر 2006
نوامبر 2006
دسامبر 2006
ژانویهٔ 2007
فوریهٔ 2007
مارس 2007
آوریل 2007
مهٔ 2007
ژوئن 2007